۱۳ مطلب در بهمن ۱۴۰۱ ثبت شده است

این روزها

یه سری تجربه ها با اینکه به نظر ساده میان ولی خیلی خاصن، شاید بخندید ولی قطره گوش برای من تجربه خیلی خاصی بود، امشب برای اولین بار تجربه ش کردم، صدای افتادن قطره و بعد چفت شدنش توی گوش... و کیپ کردن و کم کردن موقت شنوایی... پر از یه دلهره عجیب ...

از نظر حسی تجربه خیلی قوی‌ای بود برام، شنوایی و لامسه نهایت توانشون رو نشون دادن بهم. 

 

تجربه ساده ی خاص چی داشتین این روزا؟ :) 

 

- توی همسایه‌های خانم‌جان حتما به قلعه پالمیرا رسیدین، این عکس قبل و بعد داعش از این قلعه ست: 

 

 

پ.ن: هروقت که وسط مشغله هام فرصتی پیدا میکنم برم توی فکر، ام یحیی میاد توی ذهنم، چند روزه نیستن... پست آخرشون هم دل مشغولی آورده برام، الهی که خوب باشه همه چی براشون، اگر براتون مقدوره ده صلوات هدیه کنید به امام زمان که ان شاء الله خوب و خوش باشن.

  • De Sire
  • جمعه ۲۸ بهمن ۰۱

جشن اسم

امشب تصادفی عکس پروفایل یکی از آشناها رو دیدم، رعشه بر من مستولی گشت!!!! اینا دیگه چه داستانیه :|||| 

 

 

این همه تدارک می‌بینن برای جشن اسم؟؟؟ مامانا میشه توضیح بدین ماجرا چیه؟

  • De Sire
  • پنجشنبه ۲۷ بهمن ۰۱

سبحان الله

اگه بهم میگفتن یه روزی قراره طوفان توئیتری راه بیفته در حمایت از مظلومیت ساواک، هرگززززز باور نمی‌کردم... خدایا کمکمون کن چشم و گوشمون بسته نشه. خدایا کمکمون کن هیچوقت ظرفیت درک حقیقت ازمون گرفته نشه ...

  • De Sire
  • سه شنبه ۲۵ بهمن ۰۱

دومین مرحله طرح کتابخوانی (همسایه‌های خانم‌جان)

بسم الله الرحمن الرحیم 

طبق نظرسنجی انجام شده، کتاب همسایه‌های خانم‌جان نوشته زینب عرفانیان برای مرحله دوم انتخاب شد، کتاب ۲۶۸ صفحه‌ست، اگر کتاب رو ۲۶ روزه تموم کنیم روز نیمه شعبان به امید خدا میتونیم معرفی‌ها رو منتشر کنیم و قشنگ میشه اگر مطالعه کتاب و کسب آگاهی‌ای که از این کتاب به دست میاریم رو به نیت سربازی امام زمان انجام بدیم و به ایشون هدیه کنیم. 

و در ضمن چه قشنگ‌تر که شروع کتاب از تاریخ پیروزی انقلاب اسلامی هست. میتونیم این هدیه به امام زمان رو از طرف شهدای انقلاب انجام بدیم که خون پاکشون رو دادن تا اسلام رو زنده نگه دارن. (از کتاب آرام جان که یادتون هست این مدل نیت کردن رو؟ :) )

 پس به امید خدا : 

نام کتاب: همسایه‌های خانم‌جان

زمان شروع: ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ 

زمان پایان و انتشار پست‌های معرفی: ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ 

نذر صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف  از طرف شهدای انقلاب اسلامی

 

اگر صلاح دونستید با اعلام زمان شروع کتابخوانی در وبلاگ‌هاتون دوستانتون رو به این طرح دعوت کنید. 

 

- از حامی مالی طرح هم تشکر میکنم که هدیه مرحله اول رو به نحوی که خانوم آرامش صلاح دونستن به دستشون رسوندن. اجرتون با امام زمان . الهی که از فرماندهان سپاه حضرت باشید. 

 

  • De Sire
  • جمعه ۲۱ بهمن ۰۱

رای گیری کتاب مرحله دوم

خب خب... الحمدلله رب العالمین که حواستون هست، خوشحال میشم وقتی می‌بینم با همه ذهن و دلتون اوضاع رو می‌سنجید تا خوب پیش بره همه چی. کتاب خط مقدم به خاطر حجم بالا با مخالفت شما روبرو شد ...(اگه پست قبلی رو نخوندید لطفا بخونید)

این بار بفرمایید بین کتاب همسایه‌های خانم‌جان و رفیق مثل رسول کدوم رو موافق هستید؟ تعداد صفحات هم ده باشه یا پونزده

لطفا موضوع کتاب‌ها و تعداد صفحات رو چک کنید از طاقچه.

  • De Sire
  • چهارشنبه ۱۹ بهمن ۰۱

مرحله دوم پویش کتابخوانی

سلام و عرض ادب به همه همراهان بزرگوار 

برای کسانی که شاید اولین بار باشه به این وبلاگ سر میزنن عرض کنم که ما با جمعی از دوستان یه پویش کتابخوانی پربرکت داریم که با مشورت اعضای گروه کتابی رو انتخاب می‌کنیم، در طی مدت زمان مشخصی کتاب رو میخونیم و بعد در موردش با هم صحبت می‌کنیم. 

شروع کارمون با توجه به فرموده رهبری در راستای توجه به کتاب‌های دفاع مقدس بود. بعد از مرحله اول (کتاب آرام جان) از دوستان نظرسنجی شد و هیچ نظر مخالفی درباره ادامه طرح با همین موضوع داده نشد، پس تا اینجا مطمئنیم که مرحله دوم رو هم با همین موضوع ادامه میدیم. 

اما در مورد انتخاب کتاب، هیچ دو نفری از بزرگواران یک کتاب مشترک رو پیشنهاد نکردن، بنابراین من از بین همه کتاب های پیشنهاد شده کتابی رو که احساس کردم بیشتر می‌تونه با فضای فعلی گروه هم‌خوانی داشته باشه رو انتخاب کردم. به نظر من کتاب خط مقدم نوشته خانم غفارحدادی درباره شهید طهرانی مقدم پیشنهاد خوبی بود، هم از جهت موضوع (میتونه سکوی پرش و انرژی بخش خوبی برای این جمع جوان باشه) و هم اینکه در طاقچه بی‌نهایت قابل دسترس هست. 

لطف کنید موافقت یا مخالفت خودتون رو اعلام کنید و بفرمایید با توجه به صفحات بالای کتاب چه چاره ای به ذهنتون می‌رسه. چون طبق روال قبلی که روزی ده صفحه بود تموم کردن کتاب نزدیک دو ماه طول میکشه، و افزایش صفحات هم ممکنه باعث عقب موندن عده ای بشه. 

پیشنهاد خود من چند بخشی کردن کتابه، مثلا در سه موعد گزارش بدیم خونده‌هامون رو. میشه کنارش تعداد صفحات رو هم کمی بیشتر کرد، مثلا پونزده صفحه. تصمیم نهایی رو بر اساس نظر اکثریت میگیریم ان شاء الله. 

 

پ.ن : بابت فاصله ای که بین کتابا افتاد عرض کنم که احساس کردم با توجه به کامنتای پست قرعه کشی، یه سری از دوستان مشغول اعتکاف و ... هستن، منتظر شدم همه دوستان پست رو ببینن. 

پ.ن ۲: نظرات این پست به منزله اعلام آمادگی برای مرحله بعده :)

 

پ.ن۳: تا اینجا که دارم این پی نوشت رو می‌نویسم نظرات مخالف به خاطر حجم زیاد کتاب بیشتره، ببینیم در ادامه چه اتفاقی میفته

  • De Sire
  • سه شنبه ۱۸ بهمن ۰۱

عیدتون مبارک

عزیز ما... بابای ما ... نبینم این دنیا رو بدون شما، حتی برای یک روز...

 

 

 

 

 

پ.ن: میخواستم این‌پست فعلا بالا بمونه ولی نتونستم در مقابل این تصویر مقاومت کنم. شما پست قرعه کشی رو دریابید. برنده قرعه کشی هم هنوز پست رو نخونده 

  • De Sire
  • جمعه ۱۴ بهمن ۰۱

قرعه کشی :)

بسم الله 

سلام و رحمت خدا به شما بزرگواران

من امروز قرعه کشی رو انجام دادم، یکی از همراهان بزرگوار این طرح که حامی مالی‌مون هستن، مبلغ دویست هزارتومان رو اهدا میکنن به برنده قرعه‌کشی‌مون، که کسی نیست جز آرامش عزیز، نویسنده وبلاگ حریم دل. 

میخواستم از این برنامه های رندوم قرعه کشی استفاده کنم دیدم صفا نداره، با کاغذ نوشتم و برای شهید فاتحه خوندم که ان شاء الله خیر باشه. 

نحوه دریافت رو خود این عزیز مشخص میکنن، یا نقدی به حسابشون واریز بشه یا کتاب و هدیه ای که دلشون میخواد براشون ارسال بشه، معذوریت‌های نویسنده‌هایی که بدون اسم می‌نویسن رو درک میکنم، ولی راستش نمیدونم واقعا بدون اسم چطور میشه هدیه رو به دستشون رسوند... 

 

درمورد کتاب بعدی هم لطفا نظرات صریح و بدون تعارف خودتون رو بگید، که ترجیح میدید ادامه کار با چه نوع کتابی باشه، و دلیلتون برای انتخاب رو هم بفرمایید. (مثلا بگید به این دلیل این سبک کتاب رو نپسندیدم و به خاطر فلان نیاز فکری جامعه ترجیح میدم فلان کتاب خونده بشه، لطفا معرفی ها رو قبلش بخونید و حواستون باشه با چه جمعی و نظراتی داریم حرکت میکنیم)

  • De Sire
  • پنجشنبه ۱۳ بهمن ۰۱

آرام جان

نانجیبی مهار اسب علی اکبر رو گرفت، کشید میون لشکر، هرکسی رسید یه ضربه زد... غریب گیر آوردنش ... 

 

برای اینکه اهل یه گروهی به حساب بیای، باید شبیه اونا زندگی کنی، برای اینکه نوکری کنی باید از «لهو و لعب» پر زرق و برق دنیا بگذری، بندازیشون یه گوشه و علم نوکری رو بلند کنی رو دستت، از شهدای هم دوره خودمون زیاد نخونده بودم، این کتاب تکونم داد، فهمیدم که نه، خاله بازی نیست که بشینی سر سجاده بگی «حرب لمن حاربکم» بعدش اشکاتو پاک کنی بری سراغ زندگی بی‌دغدغه خودت و آب توی دلت تکون نخوره، کسی که دغدغه داره، شب و روز نداره، همه جا هست، هر جا که احساس کنه مثمرثمره، جایی که اگه نباشه کارا لنگ می‌مونه، و نکته قشنگ ماجرا وقتیه که می‌بینی مادره که پایه اصلی این قصه رو بنا می‌کنه،  مادری که دغدغه‌منده از پاره تنش میگذره برای هدفش، برای آرمانش... تا مادر نباشی نمی‌فهمی وقتی مادری بچه ش رو فدا میکنه یعنی چی... 

وقتی این همه انسجام رو می بینی تازه میفهمی چه زندگی بی سر و ته و از هم پاشیده ایه زندگی بی آرمان و بی دغدغه. 

راستشو بخواید اوایل کتاب رو که میخوندم  با خودم فکر می‌کردم این مدل برخورد از یه دختر، دیگه افراطه، این همه وقف کردن زندگی توی یه مسیری آدمو خسته می‌کنه، ولی آخر کتاب خجالت کشیدم از خودم، یه سری‌ها مثل مادر شهید حدادیان، حسرت آسایش داشتن توی زندگی به دلشون موند تا ماها با آرامش زندگی کنیم... به نظرتون این جمله کلیشه ست؟ پس احتمالا این کتاب رو نخوندید، این آدما دارن کلیشه ها رو زندگی میکنن، راستشو بخواید تکونم داد این کتاب، همش با خودم فکر می‌کنم خب من جزء این دسته نیستم پس کجام؟؟ من که حاضر نیستم از کوچیکترین دارایی هام برای آرمانم بگذرم کجام؟؟ من که اگه بوی خطر رو حس کنم دلم میخواد عزیزامو زیر پر و بالم جمع کنم که آسیبی نبینن کجام؟؟ نکنه من زیر اون علم نباشم ... 

 

پ.ن: اگر نمیدونید ماجرا چیه و در مورد چی نوشتم لطفا اینجا رو بخونید. 

 

 

در ادامه این ماجرا بخونید: 

صالحه‌‌

گوی 

حریم‌دل 

حنانه‌جان 

خانوم‌بذر 

ناهماهنگ 

شاگردبنا 

گوشه‌امن

فرزندآدم + پست‌تکمیلی

همطاف‌یلنیز 

اعتکاف‌دل

خانوم‌میخک 

خانوم‌پرین + پست‌دوم 

جهان‌هیچ 

خانوم‌سین 

حاج‌خانوم

+ لطفا حتما آدرس پست‌هاتون رو کامنت کنید تا از خوندنشون لذت ببریم. من ممکنه فرصت نکنم بگردم و پست‌های معرفی رو پیدا کنم. ممنونم 🌸

 

- بابت مختصر کردن اسامی و نداشتن پسوند و پیشوند عذرخواهم، با گوشی نمیتونم بیش از یه کلمه یا دو کلمه با نیم فاصله رو لینک کنم

 

  • De Sire
  • دوشنبه ۱۰ بهمن ۰۱

سخنی چند درباره آرام جان

سلام و ادب، دوستان بزرگوار ان شاء الله اگر براتون مقدور بود فردا ساعت ۱۱ پست‌های معرفی رو منتشر بفرمایید، (تنظیمات رو روی انتشار در آینده بزنید نیازی نیست خودتون آنلاین باشید اون ساعت)

تیتر آرام جان باشه لطفا. در معرفی هاتون به پست اصلی که در مورد پویش کتابخوانی و کتاب آرام جان بود لینک بدید لطفا که اگر کسی براش سوال شد متوجه بشه جریان چیه. 

و یه نکته خیلی مهم، اگر کتاب رو خوندید و خوشتون نیومده، حتی اگر انقد خوشتون نیومده که نصفه رها کردید، شما از این مجموعه خارج نیستید، ما مشتاق شنیدن حرف شما هم هستیم، نقد کردن هیچ اشکالی نداره، نقد کنید، در موردش صحبت می‌کنیم، از دل تبادل نظر هاست که رشد اتفاق میفته. 

 

- قرعه کشی بین افراد شرکت کننده در پویش که نهایتا تا ساعت ۲۴ روز دهم بهمن پست معرفی رو منتشر کنن و آدرس پست معرفی رو برای من کامنت بذارن برگزار خواهد شد ان شاء الله. دوستانی که قصد داشتن هزینه کنن برای این مسئله لطفا مبلغ دقیق برای این مرحله رو زیر همین پست کامنت خصوصی بذارن. اگر تعداد حامی‌ها بیشتر شد شاید بتونیم دو نفر قرعه کشی کنیم.

 

  • De Sire
  • يكشنبه ۹ بهمن ۰۱
الحمدلله علی کل حال
آرشیو مطالب