میدونی چه حالی ام؟ تا حالا شنیدی که بگن بدن دچار امتلا شده؟ توی طب سنتی در توضیحش میگن :
«در اثر آن، رگها و مجاریِ بدن از اخلاط پر شده باشد؛ این امتلا زمانی رخ میدهد که آنچه درون رگهای بدن است زیاد باشد، چندان که رگها را کِش بیاورد.»
من توی رگام یه معجونی داره میچرخه از خستگی، دلتنگی، تنهایی، غم، استیصال... من پرم از حرفای نگفته و بغضای قورت داده شده، دلم میخواست اینجا روبروی من بشینی، من ساعتها بیوقفه حرف بزنم، همینطوری که توی چشام خیره شدی و دستمو محکم گرفتی هی بگی «میفهمم»، هی بگی «من هستم، تو بگو» ، من هی اشکامو پاک کنم و بگم و بگم و بگم... حیف روزایی که گذشتن و نبودی، حیف شبایی که صبح شدن و تو فقط رویا بودی ... حیف ...