امشب تصادفی عکس پروفایل یکی از آشناها رو دیدم، رعشه بر من مستولی گشت!!!! اینا دیگه چه داستانیه :||||
این همه تدارک میبینن برای جشن اسم؟؟؟ مامانا میشه توضیح بدین ماجرا چیه؟
امشب تصادفی عکس پروفایل یکی از آشناها رو دیدم، رعشه بر من مستولی گشت!!!! اینا دیگه چه داستانیه :||||
این همه تدارک میبینن برای جشن اسم؟؟؟ مامانا میشه توضیح بدین ماجرا چیه؟
کلاس اولیا وقتی همه ی حرف های اسمشون رو یاد می گیرن بنویسن جشن می گیرن
بعضا مدرسه ها وقتی همه ی حرف الفبا رو یاد گرفتن بچه ها یه جشن کلی می گیره
یکی یکی میان عکس می گیرن
وای لواشک
وای آبپرتقال
وای کیک
وای :)))
این خوراکیای رو میز مال همه ی کلاسه
معلومه خود مدرسه براشون گرفته
مثل جشن تکلیفه که یه دکور می چینن همه باهاش عکس می گیرن
خب هرکی میاد اسمش رو می نویسن
بعد پاک می کنن بعدی
چون مامانم معلم دبستانه می گم.
چه فکر هایی سه ی شبی به ذهنت می رسه دوست من😂😂
سلام ببینید به ما زنگ میزنن برای تصویر برداری و عکاسی از جشن الفبا، جشن اسم، جشن فارغ التحصیلی پیش دبستانی، کلاس اول، دوم، سوم، چهارم پنجم و ششم. جشن یلدا، جشن تکلیف و جشن نوروز. یه جشن دیگه هم هست که اسمش رو نمیگم ولی ما اصلا به کیکش لب نزدیم. نشد. نتونستیم.
اوایل که مد شده بود میرفتیم. برای هرچیزی و هر کاری میرفتیم و عکس و فیلم میگرفتیم و از جهل مردم پول در میاوردیم. ولی بعد یهو متوجه یه چیزی شدیم. اینکه هرچی ما تخفیف دانش آموزی میدادیم رو خود مدرسه ها از اولیا میگرفتن که هیچ، یه چیز هم میکشیدن روش که مثلا ما داریم زحمت میکشیم. خانواده ها هم فکر میکردن حتما باید حضور داشته باشن و اگر چنین فکری نمیکردن، برای اینکه بچه هاشون از باقیِ دوستاشون عقب نمونن و براشون عقده نشه، شرکت میکردن. تهِش که حساب میکردیم میدیدم مدرسه ها سودی که میبرن تقریبا دو تا دو نیم برابر سودیه که ما میبریم. از تخفیفات ما بعلاوه ی جهل اولیا استفاده میکردن و حالشو میبردن. در حالی که خودشون هیچ اعتقادی به هیچ یک از این مراسم نداشتن جز جشن تکلیف. براین شدیم به سهم خودمون لااقل این دوتا مدرسه ای که نزدیک خودمون هستن و خانواده هایی رو که میشناسیم رو متقاعد کنیم تو تله ی جشن های ساختگیِ مدرسه نیفتن. سخت بود اما تقریبا موفق شدیم. اینها همش کاسبی های مدارسه که آموزش پرورش هم ازش خبر داره ولی نمیتونه کاری بکنه چون والدین به رضایت خودشون شرکت میکنن.
دوستهای معلم خودم میگن همیشه شیرینی و شکلات تو کمد معلم هست، که هر وقت تولد یکی یا مراسمی باشه بین بچهها پخش شه
پولش را یا خود معلم میده یا اولیا باهم پول جمع میکنن
اینجور جشن گرفتنها هم مونده به منطقهای که اون مدرسه هست آیا وسعشون میرسه نمیرسه...
خوشحالم که ماهزده این عکس رو توضیح داد، ولی خب تو مدارس غیرانتفاعی مخصوصا حرکات عجیب غریب کم نیستن. مثلاً هر کدوم از حروف رو میسپارن یکی از بچها تدریس کنه، بعد هرکس که نوبت تدریسشه لباس شیک و پیک میپوشه برای همه در حد توانش خوراکی و ژله و اینجور چیزها میاره و بعد با کلی اسباب بازی و ابزار درس میده. خب این رقابت مامانها با استفاده از بچها چیز واقعا مزخرفیه
یا مثلا برای تولد بچه یا نمره بیست گرفتن یا... تالار میگیرن هر سال. همه مدرسه رو دعوت میکنن. رقص و کنسرت و چند جور غذا و...
برای تیزهوشان قبول شدن بچه که خودکشی میکنن مامان ها :/
من داداشم یه جشن قران داشت
یه جشن الفبا
دیگه جشن خاصی به ذهنم نمیاد XD
الانم کلاس دومه جشن 100 داشت
اون موقع که خودم کلاس اول بودم معلم مون (یا مدرسه ) یه دوربین داشت خودشون میومدن فرت و فرت عکس میگرفتن
اخر سال همه شونو چاپ کرده تحویل مون دادن رفتیم پی کار مون :دی
دست روی دلم نذار :(((
هرسال با یک عده مامان طرفم که دنبال جشنهای پر زرق و برقتر برای بچههاشون هستن، طرف ما که مدارس هیچکارهاند و این خود مامانها هستن که دنبال عقب نیفتادن از قافله هستن!!!
برای کلاس اولِ کلوچه، از همه پول جمع میکردن که نمایندهی کلاس برای هر حرف که یاد میگیرن یه چیزی که با همون حرف شروع میشه، بگیره که همینشم بنظر من بیهوده است یعنی چی آخه؟! شاید یکی نداشته باشه که بده...
خداروشکر جشن اسم نداشتن🤲
و جشن یلدا رو هم خود مدرسه اجازه نداد که هرکلاس جدا بگیره، یه میز خودشون چیدن توی راهرو و نگم برات که مامانها چقدر ناراحت شده بودن که نشده جشن یلدای کلاسی بگیرن😑
با سلام و درود. واقعا خنده داره .توی این شرایط اقتصادی نابه سامان که هر روز یک سونامی اقتصادی جدید به وجود میاد.و هیچکی گردن نمیگیره .چاپ پول بی رویه هیچک گردن نمیگیره .امار طلاق بالا و میزان ازدواج پایین هیچکی گردن نمیگیره. فقر شدید در شهر های مرزی هیچکی گردن ننمیگیره .قاچاق اجناس ادم و زندگی که هیچکی گردن نمی گیره .وضعیت ملک و ماشین مخصوصا تهران که هیچکی گردن نمیگیره و خیلی چیزای دیگه ...اینو کجای دلم بزارم
از نزدیک فقر و درد هم وطناما مو دیدم و تجربه کردم ....از شرق تا غرب و تا جنوب ...
اگه هرانچه روو دیده بودم دیده بودید نوع نگاهتون به زندگی فرق میکرد.
اینم اخرین نظر من در وبلاک دزیره بود امیدوارم سرفراز و پاینده باشید
سلام
کل دوره دبستان، یه جشن ورودی داشتیم که ته جایزهاش یه آبنبات بود...
یه عکس کلاس اول ازمون گرفتن...
یه جشن عبادت.
نه دیگه جشنی بود، نه مراسم خاصی
غیر از مناسبتهای مذهبی، دهه فجر و...
الان هر چی میگذره، تعداد جشنها بیشتر میشه، پرطمطراقتر میشه، بریز و بپاشش بیشتر میشه...
از جشن خبر بارداری، جنسیت، اسم، زایمان، یک ماهگی، دوماهگی و... تا جشن دندون، راه رفتن و...
شورش رو درآوردن.
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
وای تو کامنتا چه چیزای عجیب و غریبی خوندم...
خداروشکر معلم برادرزادهام اینجوری نیست، قانون گذاشته برای جشن حروف که خوراکی ناسالم نباید باشه(مثل چیپس و پفک و ژله و ...) ، بیشتر از یه دونه هم نباید باشه. زهرای ما درس ش رو داشت که با شیرین عسل جمع شد. خیلی از بچهها هم میوه بردن.