+ این روزا با هم میریم پیادهروی. صبحا میریم که هوا کمتر آلوده باشه. حالا این روزا من تو رو با خودم میبرم ولی یاد بگیر رو پاهای خودت وایسی دخترجانم :))
+ روزای قبل موقع پیادهروی پادکست تربیت فرزند گوش میکردم ولی به این نتیجه رسیدم خیلی کار خنکیه:)) واقعا چرا باید یه صبح قشنگ آخر شهریوری رو به پادکست آموزشی گوش کردن گذروند؟! باید عاشق بود... شعر گوش کرد... توی درختا محو شد. به مورچه های زیر پا دقت کرد تا له نشن، با گربه چشم تو چشم شد، واسه گنجشکا دست تکون داد ... فرصت عاشقی رو نباید از دست داد
+ دیالوگ باکس پادکست جدیدیه که باهاش اشنا شدم و باهاش کیف میکنم. مهدیه میگه زندگی آدمو هم میزنه و حالت رو گاهی بد میکنه... ولی من باهاش احساس خوشبختی میکنم چون هرچقدر زندگیمو هم میزنه از بودن کنار تو خوشحالتر میشم. تو بهترین انتخاب زندگی من بودی که خوشحالم خودم نقش زیادی توش نداشتم و خدا تو رو به من هدیه داد... فقط من تعجب میکنم از اینکه مگه در ازای بدی به آدم هدیهی خوب میدن؟
+ خوشحالم که به تشویق یه دوست بزرگوار به تشویشم برای اینکه وای اینو ننویسم و اونو نگم و اینجا جاش نیست و الان وقتش نیست و حالا صبر کنم سر فرصت و هزار جور حرفای این مدلی غلبه کردم و تونستم بیشتر بنویسم. ازتون ممنونم که تشویقم کردین
+ حواسم هست شمایی که میخونی هم جهاد میکنی دوست گرامی :) (گل)