۷ مطلب در تیر ۱۴۰۲ ثبت شده است

شکلات

مردم غیور ایران، ازتون خواهش میکنم ذوق و علاقه تون رو به بچه ها به روشی غیر از دادن خوراکی هایی که ممکنه برای بچه ضرر داشته باشه نشون بدین (شکلک تضرع) 

شکلات برای دندون بچه ها، مخصوصا شیرخواره هایی که نمیذارن براشون مسواک بزنن سمه! نده خواهر من! نده برادر من! 

 

- هشتگ اونایی که با ذوق یه مشت شکلات توی کیفشون دارن برای دادن به بچه‌ها 

- هشتگ پوسیدگی دندون بچه الاغ است 

- هشتگ یه مامان خسته که یه ساعت با بچه کلنجار رفته آثار اون سه تا شکلاتی که عمو داده رو از رو دندونا پاک کنه 

- هشتگ دادن خوراکی به بچه ها بدون اجازه والدین ممنوع

 

پ.ن: اگه شمام از این افراد هستید در سکوت به کارای بدتون فکر کنید :))))

 

 

  • De Sire
  • شنبه ۲۴ تیر ۰۲

همسرانه

امروز عصر من زیاد سرحال نبودم، از همسر خواهش کردم فاطمه رو نگه داره من بخوابم، یه کلیپ مداحی از آقای طاهری هست (علی مولا علی مولا علی اعظم) که فاطمه عاشقشه، اونو توی تلویزیون گذاشته بودن و دست میزدن و خوشحال بودن واسه خودشون، من هر سی ثانیه یه بار با سر و صدا از خواب میپریدم دوباره بیهوش میشدم:)) ولی سرسختانه ادامه دادم و دلی از عزا درآوردم با یه خواب طولانی، شب که فاطمه رو خوابوندم ذوق زده از اینکه بعد از مدت‌هااااااا اولین باره که بعد از خوابوندن فاطمه خودمم بیهوش نشدم، به همسرم گفتم بیا یه فیلم ببینیم(پیرو پست قبلی خودم واقعا حوصله فیلم دیدن نداشتم ولی خیلی وقت بود فرصت نکرده بودیم تفریح مشترک داشته باشیم) ایشون هم استقبال کردن و حدود ۴۵ دقیقه دنبال یه فیلم خوب گشتن و مااااا نشستیم و شروع کردیم به فیلم دیدن، فکر کنم دقیقه پنجم فیلم بود که نگاهم به چهره همسر افتاد.... و بلهههه همون‌طور که احتمالا هرگز حدس نمیزنید ایشون خواب بودن:))))

 

#همسرانه_های_ یک_زوج_بچه_دار

  • De Sire
  • پنجشنبه ۲۲ تیر ۰۲

یوم الحسرت

زمان دانشجویی خیلی فیلم و سریال میدیدم، بعد از ازدواج هم، بعد از فاطمه دیگه نشد، فرصتش نبود، گاهی برای استراحت ذهن سریال می‌دیدم، از اون سریالای زردی که بشه یک ساعتش رو توی پنج دیقه دید که فقط حواست پرت بشه. 

یه سریالی یه مدتیه خیلی معروف شده و همه ازش تعریف میکنن، اشتراک اون پلتفرمی که پخشش کرده رو گرفتم که هرجور شده ببینمش، با زحمت قسمت اولش رو دیدم، زحمت که میگم یعنی ذهنم اصلا نمیپذیرفت، سریال خوب بود، قوی بود، ولی من دیگه انگار آدم فیلم دیدن نیستم، هی یه چیزی توی ذهنم میگفت خب که چی؟ حوصله داریا، این همه کار مهم تر داری ... خلاصه یه قسمت دیدم و بیخیالش شدم... اینم از تغییرات بعد از اومدن فاطمه ست ، انقد وقت کمه که کاملا مجبور به انتخاب گزیده‌های زندگی ام، وقت خیلی کمه...  

پ.ن:

الان که دقت میکنم می بینم همیشه وقتم کم بوده، همیشه باید گزیده ها رو انتخاب میکردم و نکردم ... 

وقتی میگن قیامت یوم الحسرته شاید به خاطر همین چیزاست ... حسرت چیزایی که هدر دادی، عمر، انرژی، نعمت ... 

 

 

( خیلی عذر میخوام که یه سری کامنتای پست الگو رو نتونستم جواب بدم، اصلا تمرکز نداشتم و هنوزم ندارم، خوشحالم که بحث بین خودتون پیش رفت الحمدلله)

  • De Sire
  • پنجشنبه ۲۲ تیر ۰۲

ماه

- صبح زود فاطمه با پدرش رفته بودن بیرون، با صدای گریه شدیدش فهمیدم پشت درن، دویدم سمت در، همسرم گفتن که زمین خورده، لبش خونی بود، همیشه دعا می‌کنم وقتی زمین می‌خوره دستاش به موقع به کمکش بیان تا با صورت زمین نخوره.. ماها سختمونه بچه‌مون با صورت زمین بخوره، نه فقط چون مادریم... آخه ما از بچگی با روضه‌ی زمین خوردن علمدار بزرگ شدیم ... «با ما ببین که روضه افتادنت چه کرد» ...‌‌   

 

لعَنَ اللّه مَن قَتَلَک وَلَعَنَ اللّه مَنْ جَهِلَ حَقّک وَاسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِک وَلَعَنَ اللّه مَن حَالَ بَینَک وَبَینَ مَاءِ الفُرَاتِ، أشْهدُ أنّک قُتِلْتَ مَظْلُوماً وَأنّ اللّه مُنْجِزٌ لَکمْ مَا وَعَدَکم...

  • De Sire
  • سه شنبه ۱۳ تیر ۰۲

الگو

این چند خط رو بخونید و حدس بزنید که این فرد تبدیل به چه آدمی میشه :

«وقتی به دنیا اومد مادرش مرد، رفتار‌پدرش باهاش طوری بود که همیشه احساس می‌کرد مقصر مرگ مادرش بوده، باهاش مهربون بودن اما اجازه نداشت با بقیه بچه‌ها بازی کنه، ۱۰ ساله بود که پدرش به خاطر دعوا تحت تعقیب قرار گرفت و فرار کرد و به این ترتیب ۶ سال آواره بودند. از ۱۶ سالگی تبدیل به یه ولگرد شد به همه جا سفر می‌کرد. از طریق جلب محبت زنان مسن زندگی خودش رو می‌گذروند. خلاصه در ۳۳ سالگی با یه خدمتکار بی‌سواد به نام ترزه آشنا شد و با اون موند. ترزه ۵ تا بچه به دنیا آورد اما روسو همه رو به پرورشگاه داد» 

ایشون با وجود این همه خلا تربیتی (که من به خیلی هاش اشاره ای نکردم) بنیانگذار یکی از شاخه های روانشناسی رشد و الهام بخش انقلاب کبیر فرانسه بوده و کلی نظریه در مورد تعلیم و تربیت بچه ها نوشته. واقعا دردم میاد از اینکه از این همه شخصیت های بزرگ و الگوهای ملی و مذهبی نتونستیم چند تا نظریه محکم دربیاریم و هنوز برای درمان رنج های روحی مون دست به دامن نظریه های غربیم ... نه اینکه من مخالف استفاده از علم اونا باشم، نه اصلا، ولی مثل این می مونه که ما یه کوه پر از طلا داشته باشیم ، ولی بریم از بدلیجات بقیه لذت ببریم و بهشون دل خوش کنیم. 

 

- زندگی خیلی‌ از اهالی این وبلاگ این روزا رنگ الغارات گرفته، حتما شما هم با خوندن الغارات  امسال غدیر یه جور دیگه ای با مولا بیعت می‌کنید، با اشک  چشم و خون دل ...

  • De Sire
  • دوشنبه ۱۲ تیر ۰۲

مرحله چهارم پویش کتابخوانی (کتاب الغارات)

سلام علیکم و رحمت الله و برکاته

ممنونم که نظر دادید و همراهی کردید، همون‌طور که در کامنت‌های پست نظرسنجی مشخصه الغارات رای بیشتری داره، بعلاوه‌ی اون دو نظر خصوصی هم برای الغارات داشتیم. 

بنابراین بریم سراغ الغارات و عرض ارادتی کنیم به مولامون امیرالمومنین علیه السلام و ثواب تلاشمون برای آگاهی رو هدیه کنیم به ایشون. 

 

مرحله چهارم پویش کتابخوانی: کتاب الغارات (۳۰۰ صفحه)

تاریخ شروع: پنج شنبه هشت تیر ماه مصادف با عید قربان 

تاریخ پایان و انتشار پست های معرفی : ۵ مرداد ماه مصادف با تاسوعا 

 

«یاعلی» گفتن زیر این پست یه جور دیگه ای می‌چسبه :)

 

 

 

  • De Sire
  • چهارشنبه ۷ تیر ۰۲

نظرسنجی مرحله چهارم کتابخوانی

سلام و رحمت خدا به شما 

خب ... رسیدیم به مرحله چهارم، لطفا نظرات مستدل خودتون رو در مورد انتخاب کتاب مرحله چهارم بفرمایید، و بگید که ترجیح میدید مطالعه گروهی مون به چه سمت و سویی بره، ما بنا داشتیم در سه حوزه دفاع مقدس، مدافعین حرم و مدافعین امنیت مطالعه داشته باشیم که خدا رو شکر سه کتاب در این سه حوزه خوندیم، لطفا بگید که کدوم یک از این موارد، انتخاب شما برای ادامه پویش هست: 

۱. ادامه مطالعه در زمینه دفاع مقدس و ... 

۲. شروع سیر مطالعاتی از اساتید مختلف (شهید مطهری، استاد صفایی حائری، و ... ) 

۳. مطالعه کتاب‌های ارزشمند بدون سیر خاص 

 

 

پ.ن: دوست عزیزی پیشنهاد دادن که با توجه به نزدیک شدن عید غدیر، کتاب الغارات رو بخونیم، روی این گزینه هم فکر کنید و نظر بدید لطفا.

 

- تیک تایید نظرات رو برداشتم که بلافاصله نظرات بقیه رو ببینید و در موردش فکر کنید

  • De Sire
  • يكشنبه ۴ تیر ۰۲
الحمدلله علی کل حال
آرشیو مطالب