۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

روابط اجتماعی

سلام و رحمت الله

 

* نمیدونم چقدر میشه شخصیت دنیای واقعی آدم‌ها رو به وبلاگ اون‌ها مرتبط کرد. ولی من همون‌طور که توی دنیای واقعی اطرافیانم رو به شدت فیلتر می‌کنم اینجا هم همین‌کار رو می‌کنم. هیچوقت آدمی نبودم که صد تا دوست صمیمی داشته باشم. و این‌جا هم آدمی نیستم که صد تا وبلاگ رو دنبال کنم، بخونم و کامنت بذارم. همون‌طور که توی دنیای واقعی تا لزومی نبینم و حرفی برای گفتن نداشته باشم تماشاچی و شنونده صحبت بقیه هستم این‌جا هم سعی می‌کنم تا وقتی حرف مفیدی نداشته باشم کامنتی نگذارم. ولی با دقت میخونم همون‌طور که با دقت گوش می‌کنم.

از همین معدود وبلاگ‌هایی که دنبال می‌کنم تا به حال چند تا وبلاگ بسته شده و نویسنده‌هاش خداحافظی کردن . یا دائم یا موقت! من دیگه به دلیل کهولت سن توانش رو ندارم دنبال دوستای خوب وبلاگی بگردم. :) امیدوارم همه تون برگردید و دوباره بنویسید...

 

* دیشب تنها بودم و در تنهایی دنبال یه فیلم آرومِ حال بد نکنِ غیرغمگینِ وطنی می‌گشتم که دوستم "نفس"ِ نرگس آبیار رو پیشنهاد داد. دیدم و لذت بردم. داستان حول محور یه دختر بچه ست. قبل از انقلاب، اطراف تهران، با یه پدری که مشکل تنفسی داره، مادرش فوت شده، و اینا 4 تا بچه ان. نامادریِ پدرش ازشون مراقبت می‌کنه با بازی عالیِ پانته‌آ پناهی‌ها... راستی که مونث بودن یه چالش پیچیده ست که می‌تونه خیلی جذاب و گاهی خیلی غم‌انگیز باشه ... هرچند انسان بودن کلا اینطوره ولی مونث بودن یه امتحان خاص تره برای ماها ...

  • De Sire
  • سه شنبه ۲۷ خرداد ۹۹

توصیه

سلام و رحمت خدا بر شما که اینجا رو می‌خونید

 

ما  به تازگی فصل چهارم و فعلا آخرین فصل از سریال this is us رو تموم کردیم و به دلایل زیادی دلم می‌خواست که به شما توصیه ش کنم. خب وقتی سریالی رو توصیه می‌کنم واضحه که از محتوا و کلیت اون سریال خوشم اومده. اما فقط این نیست. اگر از دسته افراد مذهبی هستید و خیلی دلتون میخواسته کنار همسرتون یه سریال خوب ببینید ولی هرلحظه نگران صحنه‌هایی که ممکنه چشم‌هاتون رو به گناه بندازن نباشید، این سریال بهترین گزینه برای شماست. سریالی که مهر و محبت و وفاداری رو به مخاطبش یاد میده و مفهوم خانواده رو خیلی خیلی بهتر از اهالی فرهنگ و تربیت کشورمون جا میندازه و ارزشش رو یاداوری میکنه. به نظر من که اگه این سریال از صدا و سیما پخش میشد خیلی میتونست اثرگذار باشه روی جامعه. من که خیلی دوسش داشتم و از دیدنش لذت بردم و یاد گرفتم... 

شما اگه سریال خوبی میشناسید که ما بتونیم باهاش به روند سریال دیدنمون با هم ادامه بدیم خیلی ممنون میشم معرفی کنید. 

  • De Sire
  • جمعه ۲۳ خرداد ۹۹

علم بهتر است یا ثروت

برای ما حاشیه ی تهران نشین ها، علی الخصوص "مثل من"هایی که هنوز باورِ جدایی از تهران و سازش با بی امکاناتی شهرهای حومه میسر نشده، زندگی برزخ‌هایی دارد. مثلا اینکه برای هر کاری باید سوار بر پراید مدل ۸۲ تلق و تولوق کنان - و البته نگران تمام شدن سهمیه بنزین - خودمان را به تهران برسانیم تا بهره ای از امکانات تمرکز یافته در پایتخت ببریم. امکاناتی که به طور ناعادلانه ای سخاوتِ تا ۲۰ کیلومتر آنطرف تر رفتن را هم ندارند. امروز هم برای آزمایش خون روانه تهران شده ایم. ساعت ۶ صبح است و هنوز حرف های مجتبی شکوری توی گوشم زنگ می‌زند (اگر علاقمندید از این لینک ببینید و اگر علاقمند نیستید هم خواهش میکنم ببینید. فقط بیست دقیقه وقتتان را می‌گیرد) . حرف‌هایی که دیشب گوش کردم تا زودتر خوابم ببرد اما تا نزدیک صبح خواب را از چشمم دزدید. همسر زیر بار گوش کردن آن پادکست نمی‌رود. غری میزنم و خلاصه اش را می‌گویم و او هم دلگیر می‌شود اول صبحی ولی به شوخی و برای عوض کردن حال من متلکی بار شکوری می‌کند و موضوع دیگری را پیش می‌کشد. می‌رسیم به آزمایشگاه شیک و پیک نسبتا بالاشهری. درمانگاهی که همیشه می‌رفتم این آزمایش‌ها را انجام نمی‌دهد. خانمِ نمونه گیر با احترام راهنمایی ام می‌کند. از من به خاطر درد احتمالی عذرخواهی می‌کند. مدام حالم را می‌پرسد. حداقل ۵ دیقه فرصت می‌دهد تا حالم جا بیاید بعد از روی صندلی بلند شوم (هرچند که حالم کلا از جا درنیامده بود). تفاوت عجیب و غریب رفتارشان و شدت احترامشان متعجبم می‌کند. با خودم صحنه هایی که توی بیمارستان ها و درمانگاه های دولتی دیده ام را مرور می‌کنم. به احترامی که با پول خریده‌ام فکر می‌کنم. به احترامی که خیلی از مردم نمی‌توانند با پول بخرند فکر می‌کنم... حرف های مجتبی شکوری را توی ذهنم مرور می‌کنم... خدایا در "انی اعلم ما لاتعلمون"ت چه نهفته است که ارزش این همه رنج را دارد....

  • De Sire
  • چهارشنبه ۲۱ خرداد ۹۹
الحمدلله علی کل حال
آرشیو مطالب