همسر و دخترکم خوابیدن، کارای بی سر و صدا رو تند تند انجام میدم، مامانم از صبح دو سه بار زنگ زدن نتونستم جواب بدم، باهاشون تماس میگیرم، نگرانن، نگران ضعف شدید جسمی و روحی که به خاطر بیخوابیهای شب با فاطمه و دوندگیهای روز دچارش شدم، مامان میگن خودتو جمع کن، تو مادری، نباید بذاری ضعیف بشی، هی با خودت مسئولیتهاتو مرور کن تا ذهنت بهت نیرو بده... بهشون اطمینان خاطر میدم که تلاشمو میکنم، گوشی رو قطع میکنم، کامنتهای پست باغکتاب رو برای چندمینبار میخونم، دفترچهم رو برمیدارم، همهی دلواپسیها و ترسها و امید و ناامیدیها همسایههای دلسوزم رو چک میکنم و یادداشت برمیدارم... از اون لحظهای که کامنت شاگرد بنا رو خوندم که گفتن اینجا شبیه الغارات شده، یه لحظه هم دلم آروم نمیگیره، نکنه شبیه یه سرباز ترسو فرماندهم رو دلسرد کنم، این همه دعا کردم که خدایا بهم توان بده دخترم رو مثل یه سرباز برای امام زمانمون بار بیارم، این همه سلام فرمانده خوندیم تو گوشش که یاد بگیره ما تحت امر ولی نعمتمونیم، حالا نکنه خودم میوهی فاسد توی بار باشم ...
به مسئولیتهام فکر میکنم، ذهنم باید بهم نیرو بده که دست تو دست سربازای قدرتمند امام زمان، خودم رو بالا بکشم، سهم خودم رو از این مبارزه بردارم، تا فرداروزی شرمنده دخترم نباشم، تا دخترم یاد بگیره یه سرباز هیچوقت ترسو نیست، باید بشینم و بنویسم، از کمترین کارایی که از دستم برمیاد تا بزرگترین چشماندازایی که میتونم تصور کنم... باید به مامانم بگم که انگار تنها راه قوی بودن سرباز بودنه، کرختی و سستی و ضعف روحی و جسمی برای کسیه که توی دم و دستگاه این فرمانده جایی نداشته باشه...
+ قصد دارم برای پاسخگویی به دغدغه ای که توی پست قبل مطرح کردم یه لیست بنویسم، و اگر خدا بخواد منتشرش میکنم، همه بزرگواران، مخصوصا خانم ها، مخصوصا خانم ها، مخصوصا خانم ها، حتما قبول دارن که سهمی دارن توی این مسیر و رسیدن به جامعه دلخواه، من دست یاری دراز میکنم به سمت شما، بیاید سهم خودمون رو بنویسیم و با کمک هم مسئولیت خودمون رو انجام بدیم، هررررچی که به ذهنمون میرسه، از پایهای ترین کارها گرفته تا بزرگترین کارها، شاید برای کسی خوندن منابع مربوط به حجاب باشه، شاید برای کسی رعایت آراستگی در عین محجبه بودن باشه تا محجبهها آدمای شلختهای به نظر نرسن، برای یه نفر فضاسازی فرهنگی برای دخترک توی خونه باشه ... من و شما سهممون چیه؟ اسمشو بذاریم چالش، پویش، هرچی، توی کامنتا پختهتر کنیم این ایده رو و ان شاء الله انجامش بدیم...
+ لینکی که جناب شاگردبنا توی کامنتای پست قبل گذاشتن رو دریابیم... کامنتای ایشون برای ایده فرهنگی گرفتن برای خود من گنجینه ست... (وی بلد نیست به کامنت لینک بده)