دزیره

چقدر می‌فهممت😔

آرمان :(

منم جای شما بودم غمباد میگرفتم :)

دنیا خیلی زشت شده :)

:(

قطعا قطعا بگو و رد شو نسخه نیست 

اصلا امر به معروف اینطوری رو بی خیال

سلام.

چه دغدغۀ خوبی!

به نظر من تذکر دادن هم سخت است هم راحت. چون هم تجربه می‌خواهد، هم مهارت. یعنی اگه از راهش وارد نشوی سخت و بی نتیجه است. گاهی هم به اقتضای موضوع باید گزینش یا اهم و مهم شود...

در یادداشت شنگول‌العما هم نیمه اشاره‌ای به این موضوع داشتم..

ولی خدارو شکر، من معمولاً هفته‌ای یا هرماه یکی دوبار قسمتم میشه از این‌کارا که نتیجه‌های خوبی هم داشتم ازش :)

در مجموع این تذکر دادن ها حساسیت دارد، زحمت دارد، شرایط دارد، ریسک هم دارد، اما من تا حالا دردسر سنگین یا تجربه تلخی ازش نداشتم...

دزیره جان سلام

دیدم در جواب کامنت خانم شاگرد خیاط بیانات آقا رو گذاشتی...

میدونستی که اولا این بیان آقا در مورد اصل امر به معردف و نهی از منکر هست. یعنی تمام دایره وسیع معروف‌ها و منکرها در اسلام رو شامل میشه.

دوما خود بیان آقا تخصیص خورده به بدون خشونت و دعوا... که الان که جامعه متشنج هست واقعا رعایت این قید سخت میشه 

و سوم هم از نظر تاریخ، هم از نظر موضوع، بیانات متاخرتر حضرت آقا با موضوع خود حجاب هستند! که به حجت قرار گرفتن برای ما حزب اللهی‌ها اولی ترند...

امر به معروف در حد میسور... 

من اینم قبول ندارم.

امر به معروف حجاب، چند تا مقدمه داره... اونا رو باید تدارک ببینیم که نکردیم. دور از دسترس هم نیست البته...

حالا در موردش می‌نویسم...

سلام دیگه همه میدونن که بنده در بابلسر زندگی میکنم. امروز علیرغم وجود نازنین ماه مبارک رمضان، شهر پُر از مسافره.

پُر یعنی اینکه واقعا جای سوزن انداختن نیست.

واقعیت رو نمیشه نادیده گرفت. در خط گذرِ بازارِ بابلسر، قریب به اتفاق بازاری ها از این وضع راضی هستن. هم چشم چرانی میکنن و هم کسب درآمد. ساعت سه تا سه و نیم بعداز ظهر من باید تو اون مسیر منتظر یکی از کسبه باشم تا کار مشتری هام رو ازش تحویل بگیرم. تو تمام این مدت هر آنچه تا به الان ندیده بودم، میبینم. هرچقدر نقاب کلاهم حجاب چشمم باشه و سرم رو بندازم پایین باز از زانو به پایین رو میبینم. حالا تصور کنید در این شهر شلوغ و پر آشوب حتی اگر بگید و رد بشید هم مورد اتهام قرار میگیرید. نه فقط از طرف شخصی که فحش میده، بلکه از طرف کسبه ای که میشناسنت. میدونن تا حدودی آدم مومنی هستی و نمیشنون چی گفتی که اینطوری داری فحش میخوری.

خانم دزیره عزیز مجالی سخن در این مورد به صورت مکتوب و نوشتاری کمه. فقط این رو بگم که شورای فرهنگی این مملکت توپ رو انداخته از زمین خودش بیرون و تو هر زمینه ای قصد داره مردم رو به هم بندازه. وقتی جرأتش رو نداره درمورد حجاب کاری بکنه، به مردم میگه توجه نکنید یا اگر میکنید بگید و رد بشید. حتی اگر فحش بخورید. حتی اگر اطرافیانِ حاضر نفهمن که چی گفتی که داری فحش میخوری. این بیشتر رسوایی میاره تا ثواب. به نظرم .

خیلی ساده لوحیم خیلی خیلی خیلی زیاد هم ساده لوحیم. مثل آدم های لُپ گُلی تو کارتُن ها نشستیم و لبخند میزنیم و الکی امیدواریم که درست میشه. نه خواهر عزیزم. این درست نمیشه مگر با همت مسئولین.  شاید من تا حدودی به هیچ جام هم نباشه که چنین وضعی بوجود اومده اما از حرصی که همسرم در کنار من در خیابان میخوره، ناراحتم. از نگاه تحقیر آمیز این عزیزانی که زلف بر باد دادن و همه چی رو همینطوری ریختن بیرون، به همسرم، بیزارم. باید تدبیری اندیشید. تدبیری که تو هیچ کتابی ودر هیچ حوزه ای در موردش چیزی نگفتن و ننوشتن. بازی با کلمات و جملات حکیمانه در این مورد کار ساز نیست. رهبر، آقا و عزیز دلِ منه. و از اونجایی که معصوم نیستن و ممکن الخطا، باید بدونن که مماشات در این مورد دیگه داره حالمون رو به هم میزنه . باید فرمان قاطع بدن. قاطع و بدون برگشت

من به شما عرض می‏‌کنم که تأثیر امر و نهی زبانی اگر انجام گیرد از تأثیر مشت پولادین حکومت‌ها بیشتر است. من چند سال است که گفته‏‌ام امر به معروف و نهی از منکر. البته عدّه‌‏ای این کار را می‌‏کنند؛ اما همه نمی‌‏کنند. همه تجربه نمی‌‏کنند، می‌‏گویند آقا چرا اثر نمی‌‏کند؛ تجربه کنید. منکری را که دیدید، با زبان تذکّر دهید. اصلًا لازم هم نیست زبان گزنده باشد و یا شما برای رفع آن منکر، سخنرانی بکنید. یک ‏کلمه بگویید: آقا! خانم! برادر! این منکر است. شما بگویید، نفر دوم بگوید، نفر سوم بگوید، نفر دهم بگوید، نفر پنجاهم بگوید؛ کی می‏تواند منکر را ادامه دهد؟

برگرفته از www.de-sire.blog.ir

دقیقا می خواستم حرف صالحه رو تکرار کنم

الان الان الان 

موضوع فرق کرده

اون بگو و رد شو 

مال وقتی بود که اعتقاد مردم حجاب رو قبول داشت ولی عرفی گری باعث شل حجابی بود

الان قانقاریا رسیده به اعتقاد

الان مسئله جدا از اینکه وجه اقتصادی و سیاسی هم داره که مسئله رو واقعا پیچیده کردن، بسیار ریشه‌ای‌تر از حجاب هم هست 

چه مناسکی از دین باقی مونده الان؟ حجاب که می‌بینید. روزه‌ که می‌بینید. نماز که بازهم... احترام به والدین... اینها یعنی چی؟ واقعا وقتش نیست به خودمون بیاییم بفهمیم موضوع فراتر از رعایت یا عدم رعایت حجابه؟ مردم تو اصول دین موندن که اینطوری مناسک رو پس میزنن با اگه هم رعایت کنن خیلیا بخاطر عرف و جامعه پذیریه نه باور! 

شما چی رو میخواید بگید و رد بشید؟ غیر یکی دوتا جمله‌ی کلیشه‌ شده که صد هزار بار روش ها و استدلال های مخالفت باهاش براشون تکرار شده؟ شما اگه میتونید صد هزار و یک بار تکرار کنید بله همون جمله هم اثرش رو می‌ذاره. اگه حرف تازه‌ای دارید که انتظار شنیدنش رو ندارن و هزار تا جواب براش تو استینشون نیست بسم الله 

الان ملت خودشون رو تو وضعیت جنگی میبینن خانم دریزه. حرف شما هم مثل یه گلوله، آدم همینطور الکی و کور تک گلوله‌ها رو شلیک می‌کنه؟

سلام 

اوضاع خراب تر از این حرفهاست ...

چه شبیهِ الغارات شده اینجا(!)

علی میانۀ میدان و کوهِ امیدواری و پیش‌رونده... یارانِ به ظاهر یار؛ درجازننده و شکست‌خورده(!)

وَ البته علی، پیروز در تاریخ ماند و یارانِ به ظاهر یار را بادِ نسیان برد! 

سلام علیکم

1. هر وقت فکر کردید بدحجاب‌ها بیشترند، 13 آبان 1401 رو سرچ کنید... 22 بهمن 1401 رو سرچ کنید... شبِ نیمه شعبانِ 1401 رو سرچ کنید... تجمعاتِ اون 100 روز فتنه و اغتشاش رو سرچ کنید...

پس چرا بیشتر به چشم میان؟! چون برهنه کردن که به چشم بیان :) برهنه کردن و اومدن بیرون که دیده بشن :)

اون سیلِ چادریِ 13 آبان و 22 بهمن پس کجان؟ مشغولِ زندگی! اونا درس دارن... کار دارن... بچه دارن... مشغولِ تمدن‌سازی‌ان و نیازی به دیده شدنِ کاذب ندارن :)

اینا اگه زیاد بودن چرا تو صد روز که سرمایه و رسانه و کشورهای ابرقدرت پشتشون بودن، نتونستن یه پرچم و تو روستامون پایین بیارن؟! :)

2. به شخصه تمامِ سیم‌های توجیه‌گرِ مغزم و بریدم و هم می‌گم و می‌رم :) هم مغازه‌ها رو اگه رعایت نکردن به اماکن اطلاع می‌دم تا پلمب شن، هم موافقِ کارِ فرهنگی هستم، هم درگیرِ کارِ رسانه‌ای و هم تمامِ روش‌های دیگه. توجیهات رو می‌ریزم دور! فقط یه چیز و جلوی چشمم نگه می‌دارم: امر به معروف و نهی از منکر واجب است. تمام! 

3. یکی از چهار فرمانِ امام خامنه‌ای در سخنرانیِ نوروزی، امیدآفرینی بود! جالبه انقلابیون سرِ بگید و بریدِ آقا گریبان چاک می‌کنن، اما پیام‌هاشون لبالب از ناامیدیه :)

و البته این به یک معنیه: که واقعا امیدی ندارید و خیال می‌کنید حضرتِ آقا هم الکی امیدواری می‌دن... 

نه برای جهاد تبیین و امیدآفرینی، که توصیۀ اکید دارم وقت بذارید و سرچ کنید چرا آقا امیدوارن و خم به ابرو نمیارن. برای خودمون مفیده. 

اسرائیل از درون داره فرو می‌پاشه... همین الآن که شما اینجا دنیا رو تموم‌شده می‌دونید، تو خیابونای فلسطینِ اشغالی، صهیونیست‌ها علیه خودشون ریختن بیرون... همون مجله‌ای که تو صد روز اغتشاشِ ما کاریکاتورِ رهبری رو کشید، امروز تو فرانسه کاریکاتورِ ماکرون رو کشیده :) ... اقتصادِ آمریکا با سر داره سقوط می‌کنه و نمودارِ سهامشون و خودشون مسخره کردن... عربستان که صد روز علیه ما کار کرد، سرِ میزِ مذاکره اومد و قدرتمندانه بدونِ این‌که از منافعِ خودمون عقب‌نشینی کنیم، مجبورش کردیم چشم بگه :) روی چین و روسیه برنامه‌های بلندمدت داریم... موشک‌هامون تو یمن عربستان و زمین زد... کل ِ دنیا رو گرفتیم و هنوز هم گوشۀ وبلاگ‌هاتون ناله سر می‌دید؟! 

بنی اسرائیل رو نق و ناله‌شون زمین زد...! 

4. مجدد پیامِ نوروزی آقا رو بشنوید؛ آقا دعوت کردن از دوقطبیِ سیاسی پرهیز کنید. نگفتن امر به معروف نکنید که دوقطبی‌سازی نشه(!) جهادِ تبیین برای تحریفِ دشمنه، اما گویا باید مراقبِ تحریفِ خودی‌ها هم باشیم :)

مسلمه که با دعوا نمیریم امر به معروف کنیم(!) به خدای چمران پناه ببریم از توجیهاتِ عقل!

علی‌علی

سلام سلام

بله منم ناراحت و بالاتر عصبانی شدم وقتی دیدم در یک بلوار بارها و بارها زنان بی حجاب عبور کردن ولی تا بود امر کردم. (نه، من بلد نیستم لبخند بزنم و عزیزم بگم). بلکه گفتم روسریتو سرت کن

به بعدی اخم کردم و اشاره کردم

چند نفری بعدی که همراه آقایونشون هم بودن با تحقیر نگاه کردم و گذشتم

 همان بلوار

در فروشگاهی که دیدم چند زن بی حجاب سرگرم انتخاب و خرید هستن سراغ صاحب فروشگاه رو گرفتم. خانمی میانسال جلو اومد جدی برخورد کردم و اونم تذکر داد

چند بار هم وقت گذر متوجه شدم در بانک (دولتی و خصوصی) مشتری بی حجاب نشسته. رسیدم خونه گزارش دادم. هم حراست مرکزی بانک هم روابط عمومی.

عصبانی ام ولی امیدوار.

حضور چادری من خودش یه پا امربه معروفه:) (دیدم که دخترکی که در باشگاه در ساعت من تمرین داره، سعی میکنه همزمان با من بیرون نیاد. جزو همون دختران جوانی است که پسرانه بیرون هستند شلوار و هودی گاهی کلاه نقاب داری هم سرشون هست.) حتی اون خانم سی و اندی ساله که باز در باشگاه دیده بودم در اتوبوس با دیدن من هول کرد.  یدون تذکر من خجالت کشید!

و

به نظرم در مکانهای مشخص کار آسانتره که، مثلا همین باغ کتاب! برین سراغ مدیر مسئول یا سرپرستش و بگین ناراحتین و بخواین تذکر بدن (اگه صداتون لرزید یا اشکتون هم دراومد، نگران نباشین منم بارها دچارش شدم) یا قبول میکنه که فبها یا توجیه می کنه که شما وظیفه شرعی خودت رو انجام دادی. شایدم توهین کنه که لازمه گزارش بدید (شهری که من هستم کوچکه و تماس میگیرم با دفتر امام جمعه که مسئول مربوطه، همونجا میز! داره. اونجا گزارش میدم)

اثر داره. شاید فوری نه. ولی اثر داره. مثلا گزارش روزه خواری یه قهوه فروشی جنب پارک مرکزی شهر رو دادم و سری بعد که رفتم دیدم تعطیله (خب در اصل روزهای ماه مبارک رمضان باید تعطیل می‌بود)

.

ر

.

نباید باشه ولی هست. چرا هست؟ چطور اینطور شد؟

گرامی دزیره! از من در اندازه توان خودم بازخواست میشه ها نه بیشتر.

سلام مجدد

لازم دونستم اینم بگم که این روزها 110 پای کاره. تا چند وقت قبل جوابگو نبود خوو (هم کشف حجاب هم روزه خواری)

اگر تماس گرفتین و معطل شدین 197 گزارش بدین

قانون با ماست.

راستی برای خروج از سکوت، امتحان کنین. تذکر دادن... اشاره کردن... اخم کردن

ابتدای هرکار اذیت کننده است. ولی خداییش اونقدری که جو دادن ترسناک نیست.

برقرار بمانی و راضی

:)

maroofane5

این کانال در ایتا هم برای بلد شدن، راهنمای خوبیه

.

"امر به معروف می کنم تا شریک گناه دیگران نباشم

وگرنه هدایت، دست خداست"

بسم الله:

1. خودِ شما متولی شید، متنی آماده بفرمایید در اعتراض به وضعِ موجود حجاب، از مقامات قضایی و دولتی درخواستِ رسیدگی کنید به نمایندگی از فعالینِ مجازی در بیان. بعد از همین بزرگوارانی که کامنت گذاشتن و وامحمداه سر دادن بخواید اسمشون پای اون متن باشه. چیزی شبیهِ استشهادنامه. ببینید اون‌وقت چند نفر پای کارن(!) عذرخواهی می‌کنم این تیکه نیست! راسته حرف می‌زنم چون تا حالا بارها این کار رو کردم! ببینید! کامنت قبل و این کامنت ناظر به پست نیست، ناظر به پست و کامنت‌هاست. و اگر جز شما بود که دو المانِ پررنگ در ذهنِ من دارید: دغدغه و حرکت، پاسخی نمی‌دادم. 

من هر جا می‌بینم دورِ هم جمع می‌شن به نق زدنِ بدونِ راهکار به اسمِ نقد(!) سریع یه متن می‌نویسم حاویِ صحبت‌هاشون، می‌ذارم جلوشون می‌گم امضا کنید و انگشت بزنید تا شخصا بیفتم دنبالِ کار و قانونی و قضایی پیگیری کنم. بعد از جا خوردن(!) این حرف‌ها شروع می‌شه که آقا فایده نداره و... یه دست صدا نداره... مسؤولین از خداشونه و... (!)

ضمنا! تأکید هم می‌کنم اگه قرار شد این کار رو بکنید، شخصِ خودتون متن رو بنویسه که معتمد هستین، نمی‌شه به هر کسی اعتماد کرد و گفت ما رو هم پاش بنویس! 

بعد اون نامه رو بفرستید بیت رهبری، ریاست جمهوری، مجلس، قوۀ قضاییه، شورای شهر، امور مساجد، وزارت علوم، حوزه‌های علمیه، و ...

2. اینجا رو ببینید، این هم یه راهشه! 

3. اگر پول دارید، معامله کنید: برید مساجد محل. با هیئت امناش حرف بزنید. بگید در قبال تأمین مایحتاجِ مسجد، باید غرفۀ حجاب بزنن با بهترین نیروهایی که شما دارید یا اونها. بعد برنامه بریزید و قشنگ کار کنید. شما فکر کن مساجدِ همۀ محل‌ها قیام کنن! چیزی که شنگول‌العلما هم نوشته بود. انقلاب از مسجد شروع شد. سنگرِ انقلاب مسجده. می‌دونم متأسفانه برخی متولیانِ مساجد، آل سعودی هستن و مفتی کار نمی‌کنن، لذا مجبور به معامله می‌شیم. کار دخترانِ انقلاب رو سرچ کنید. گروهی مردمی که در متروی تهران دعوت به حجاب دارن. من این گروه رو دنبال می‌کنم. هم کار تمیز دارن، هم سلیقه دارن، هم غرفۀ شیک و جذاب دارن. هم حجابِ خودِ متولیانش یک حجابِ فاطمی و نه تزیینی به بهانۀ جذبه(!) و هم رفتار و کردارِ عالی دارن. اونا هم می‌تونستن بشینن پشتِ وبلاگاشون کامنت بذارن که از ریشه مردم اعتقاد ندارن(!) خب؟! حالا که فهمیدی چه کاری می‌خوای بکنی؟! نق و که همه می‌زنن :)

اگر پول ندارید اما آبرو دارید، حرفتون سنده برای محله، آبرو گرو بذارید. پول قرض کنید، گروه پای کار بیارید، دمِ مسجدتون رو بکنید غرفۀ امر به معروف و نهی از منکر و حجاب رو درست کنید. 

4. یکی از توصیه‌های امام خامنه‌ای به دولت این بود که راهِ مشارکتِ مردمی رو باز کنه. آموزش و پرورشِ امسال باز شدنِ راهِ مشارکتِ مردمی بود. این حجم از گرفتنِ معلم ابتدایی با این تحول در منابعِ آزمون، یعنی دولت راه و باز گذاشته. من می‌تونم بپرسم چند نفر از بزرگوارانی که وامحمداه سر دادن ثبت نام کردن که برن از ریشه عقاید نسل رو بسازن؟! 

5. ام یحیی برای بچه‌های فامیل کتابای ژوبرت رو گرفته و چندین ساله هر وقت می‌بینتشون با اون کتابا براشون نمایش اجرا می‌کنه و قصه‌گویی داره. شما آقا یا خانمی هستی که وقتی واردِ یه مهمونیِ فامیلی بشی، بچه‌ها همه به سمتت هجوم بیارن و از دیدنت خوشحال شن؟! اگه نه... باید کمتر وامحمدا سر بدیم و به اصلاحِ خودمون بپردازیم! چون بچه‌ها با گفتنِ موت و بپوشون، اعتقادشون درست نمی‌شه! باید ببینن و به صداقتِ رفتار پی ببرن تا درک کنن و راه برای کار کردن باز شه! هر وقت نشستین تو جمع و دیدین بابِ غیبت و حرف‌های صد من یه غاز باز شد، پا شید برید با بچه‌های فامیل کار کنید. براشون یه برنامۀ مدون بریزید. براساس میزان باری که می‌بینیدشون براشون برنامه بریزید که مثلا تا پایانِ 1403 من با این روش با این بچه‌ها بحثِ حجاب رو کار می‌کنم. 

6. بچۀ مدرسه‌ای دارید؟ ماهانه یه پنج‌شنبه دعوتشون کنید خونه. حتی رفت و برگشت رو تقبل کنید تا اعتماد کنن. اول شناسایی کنید چه روحیاتی دارن، با چه خونواده‌هایی، بعد شروع کنید کار کردن. 

7. تو در و همسایه جلسه کتابخونی بذارید. مجدد برنامه بریزید و کار کنید. 

8. اگر وصلِ به دولت یا رسانه یا پشتوانۀ محکمی هستید، مطالبۀ جدی از حوزه داشته باشید. خطِ مقدمِ این مسأله باید حوزه باشه. 

9. تذکر لسانی سخت‌تونه، کاغذی بدید، عملی بدید. اخم که می‌تونید بکنید؟ دیدینش با درست کردنِ چادرتون می‌تونین القا کنین که حجابت درست نیست. کلی راهه! 

وَ وَ وَ کلی راه که با بسم اللهِ حرکت و توسل به ذهن میارنش. 

من مردِ یه خونواده‌ام، اگه پنجرۀ خونه‌م بشکنه و هم‌زمان گازِ خونه‌م قطع شه، در عینِ حال دست‌تنها باشم و شبِ سرد هم پیشِ رو، اولویت و ضرورت رو رسیدگی به گازِ خونه قرار می‌دم. ولو این‌که از اون پنجرۀ شکسته گرد و خاک بیاد داخل، حشره بیاد داخل، آفتاب بیاد رو صورتِ زن و بچه‌م. من دو ساعت وقت بذارم اون و درست کنم، دو ساعتِ اداری رو از دست دادم که گازِ خونه‌م و وصل کنم. همسایه‌ها کدوم و می‌بینن؟ پنجره‌م و! فکر می‌کنن بی‌عرضه‌ام، فکر می‌کنن مردِ بی‌فکری‌ام، با پنجرۀ شکسته ول کردم رفتم و زن و بچه‌م و گذاشتم به امونِ خدا. من بشینم پای حرفِ اونا که راجع به من بد فکر نکنن، شبِ سردِ زن و بچه‌م گاز می‌شه؟! 

رهبری و آقای رئیسی اولویت و ضرورت گذاشتن، الآن چرا به حجاب نپرداختن؟ چون پنجره است برای ما! گازِ ما اقتصاده. 

از اون طرف دست‌تنهان! دقت کنید: ما رئیس‌جمهور عوض کردیم، یک نفر! نه کلللللل مدیرانِ میانیِ نفوذکرده‌ای که حاصلِ تربیتِ سی سال اصلاح‌طلبیه! 

گلۀ دزدها سرِ جاشه... چوپانمون رو عوض کردیم و به جای چوپانِ دزد، چوپانِ خادم آوردیم. اما 

یک نفره! 

و تا همین جا هم یک نفره کولاک کرده و خدا حفظش کنه. 

ما که دستمون بازتره می‌تونیم هم کمک‌حالِ اقتصاد باشیم، هم پنجرۀ حجاب رو یه دستی بکشیم! 

...از رسول خدا(ص) نقل نمودند که فرمود: زمانی بر مردم می‌آید که دل مؤمن در نهادش آب می‌شود، همان طور که سُرب در آتش آب می‌شود، و سبب آن نیست مگر اینکه فتنه‌ها و بدعت‌هایی را که در دین آنها ظاهر گشته مشاهده می‌کنند و توانایی تغییر و بر طرف ساختن آنها را ندارند.

خیلی خوب می‌فهمم این پست رو.