بسم الله الحکیم :) 

سلام 

- برای روزانه نویسی امروزم سررسید را باز کردم، شوکه شدم از دیدن تاریخ، بیست فروردین، اولین ماه سال جدید در سرازیری رسیدن به پایانش افتاده و من همچنان حریصانه در انتظارم تا روزگار روزها را پیاپی ببلعد و پیش برود، غافل از اینکه این روزها، این ساعت‌ها و این دقیقه‌ها برنمی‌گردد و گذشتن‌شان عمر مرا به پایانش نزدیک می‌کند. 

- امروز به این فکر می‌کردم که اگر برای فرزندپروری و زندگی و همه کارها نیت رضای خدا نداشته باشیم، چقدر به خودمان ضرر زده‌ایم.‌ با خودم قرار گذاشتم که یادم بماند هر صبح با بیدار شدنم، یادم بماند که نیت کنم برای آن روز، در همین فکرها بودم که یاد جملاتی از شهید آوینی افتادم: 

 

«کارتان را برای خدا نکنید؛ برای خدا کار کنید! تفاوتش فقط همین اندازه است که ممکن است حسین(ع) در کربلا باشد و من در حال کسب علم برای رضایت خدا. »

 

انگار کار به همین سادگی نیست که مشغول روزمرگی باشیم و روغن ریخته را نذر امامزاده کنیم ... باید تشخیص بدهیم کجای دنیا ایستاده‌ایم و وظیفه ما در این زمان و مکان چیست. و این مسأله آنقدر برای من سخت است که حتی تصور حل کردنش هم برایم محال به نظر می رسد...