به همسر گفتم چه حالی میشی اگه بفهمی که تمام زندگی شخصیت یه بازی پیشرفته ی آدم فضاییا بودی و همه چیِ همه چی از اول تا آخرش ساختگی بوده ... عاقل اندر سفیه نگام کرد ولی من واقعا جدی گفتم... گاهی احساس میکنم نکنه یه شوخی ساده باشم....

این روزا انواع و اقسام احتمالات رو درباره وجود انسان توی ذهنم میبافم... وای... این فکرا از وقتی به ذهنم جریان پیدا کردن که فهمیدم ما چقدر توی دنیا کم قدر و کوچیکیم... 

بعدا نوشت: دیوونه شدن توی یه برهه هایی از زندگی حق هرکسیه:))

پ.ن۱: حتی اگه به فرض محال همچین فکری درست میبود، بازم باید خالق این دنیای بی نظیر و قشنگ رو میپرستیدیم...

پ.ن۲: اینو امروز توی یه کانال علمی دیدم:

اگر بیگانگان فضایی در کهکشان آندرومدا وجود داشته باشند و با استفاده از تلسکوپى بسیار پرقدرت زمین را مشاهده کنند، هیچ نشانه اى از شهرها و تمدن بر روى زمین نخواهند دید و اگر خیلى خوش شانس باشند شاید بتوانند چند انسان اولیه را ببینند که در صحراى آفریقا پرسه مى زنند!