میفرمان که ...
جناب سعدی میفرمان که
گویند رفیقانم در عشق چه سر داری
گویم که سری دارم درباخته در پایی ...
- ۸ نظر
- ۱۸ ارديبهشت ۰۴ ، ۰۹:۰۹
جناب سعدی میفرمان که
گویند رفیقانم در عشق چه سر داری
گویم که سری دارم درباخته در پایی ...
بسم الله
- امروز اولین یکشنبه ذیالقعدهست، نمازی که برای یکشنبههای ذیالقعده سفارش شده نماز سختی نیست، اینجا رو بخونید اگه در موردش نمیدونید. اگه خوندید منم دعا کنید...
- من اصولا چیزی از کتابایی که میخونم یادم نمیمونه مگر اینکه در عمل نشانهای یا یادآوری برام ایجاد کرده باشن، کتاب «چگونه یک نماز خوب بخوانیم» آقای پناهیان رو چند سال پیش خوندم، یکی از نکات اولیهای که در مورد نماز مودبانه میگن اینه که وقتی داریم نماز میخونیم نگاهمون به مهر باشه، اینجا یه چیز جالبی میگن که من هربار با تمرکز نماز بخونم حتما یادش میفتم، اینکه توی رکوع اگر به مهر نگاه کنیم اون درجه ی بالای خضوع رو توی حالت بدن نداریم، اینجا باید نگاهمون به انگشتای پامون باشه، شاید به ظاهر چیز لوس و بی اهمیتی به نظر بیاد، ولی من هروقت که بهش دقت میکنم میبینم انگار اون خضوع توی حالت بدن، کاملا روی حس نماز اثر میذاره
++ شما چه تکنیکی میزنید برای حضور قلب در نماز؟:)
*شعر عنوان:
جُز وصلِ تو دل به هر چه بستم، توبه
بی یادِ تو هرجا که نشستم، توبه
در حضرتِ تو توبه شکستم صدبار
زین توبه که صدبار شکستم، توبه...
ابوسعید ابوالخیر
+ دیدم که چندتا از دوستان نگران پریدن بیان بودن، اگه صلاح میدونید پیشنهادم اینه روی همین آدرسها یه وبلاگ بلاگفا داشته باشید و اونجا همدیگه رو پیدا کنیم که اگر این اتفاق افتاد این جمع خسته ی ننویسنده، آخ ببخشید این جمع پرشور رو از دست ندیم :)
بسم الله...
+ قبل از اینکه بقیه مطلب رو بنویسم، هفته معلم رو به همه معلمهای بزرگوار بیان تبریک میگم، خداقوت میگم بهتون که با این نسل عجیب و غریب و البته جذاب طرف هستید، امیدوارم که خودتون قدر جایگاهتون رو بدونید ، هرچند که من توی تجربه کوتاهی که از معلمی داشتم فهمیدم که متاسفانه جامعه به سمتی رفته که لوس بار اومدن بچه ها، باعث شده جایگاه معلم هم تضعیف بشه، امیدوارم که ما والدین هم حواسمون باشه که اگه معلم برای بچه مون جایگاه خاصی نداشته باشه، اثرگذاری و قدرت تربیتش به شدت کاهش پیدا میکنه
+ و اما در مورد شهید مطهری، این مطالب رو از آقای دکتر زادبر دیدم، فکر کردم که شاید بد نباشه اینجا به اشتراک بذارم :
کمتر کسی از یاران امام به اندازه شهید مطهری مورد آزار و اذیت "خودی ها" بود. پیش از انقلاب وقتی شهید مطهری درباره لزوم وحدت شیعه و سنی صحبت کرده بود، برخی از هم لباسی ها ایشان و تندروها شایعه کردند که مطهری در مسجد خود و هنگام اقامه "اشهد ان علیا ولی الله" نمیگوید!
دو نفر از روحانیونی که فضای ضد شهید مطهری را تشدید کردند: شیخ علی تهرانی و موسوی خوئینی ها بودند. خوئینی ها در مسجد جوزستان پذیرای گودرزی(رهبر فرقان) بود. شهید مطهری راجع به موسویخوئینیها گفته است که این فرد افکار کمونیستی دارد. منبرهای ایشان گروه فرقان را پرورش میداد.
شجونی میگوید:
"موسوی خوئینی ها علنا می گفت که آقای مطهری و آقای مفتح که تدریس در دانشگاه را پذیرفته اند با حکومت سازش کرده اند و تبدیل به ترمز انقلاب شده اند! حال آنکه کاری که این دو نفر مخصوصا آقای مطهری در تبیین اندیشه های اسلامی در دانشگاه ها کردند و نیز پرورش و تقویت نیروهای صالح، بی نظیر بود و اگر تلاش امثال ایشان نبود، انقلاب اسلامی پس از پیروزی از وجود نیروهای ارزشمندی که محصول تلاش های فرهنگی همان سال هاست، محروم می ماند.
او همین حکم را هم درباره آقای بهشتی و آقای باهنر می داد که به آموزش و پرورش رفته بودند و کتاب های درسی را تدوین می کردند. می گفت که اینها همکار فرخروپارسا شده اند.
حجت الاسلام شجونی در مورد منبرهای آقای خوئینی ها نیز می گوید: منبر های آقای خوئینی ها و مسجد او یکی از کانون های تبلیغ علیه آقای مطهری بود و بازار شایعه های مختلف علیه مطهری را در آنجا گرم کرده بودند که اگر زمانی لازم باشد می گویم. یک شیخ محترمی با من دوست است به نام آقای قاسمی. ایشان در مسجدی نزدیک میدان ونک نماز می خواند. الان هم هست و این داستان را می توانید از او هم بپرسید. ایشان نقل می کرد من یک شب درمسجد جوزستان کنار آقای کروبی نشسته بودم و آقای موسوی خوئینی ها هم روی منبر بود.
اکبر گودرزی و محمود کشانی که وصف حالشان را برایتان خواهم گفت، نشسته و محو حرف های آقای خوئینی ها شده بودند. این آقا رفته بود بالای منبر و آیه شریفه « و یصدون عن سبیل الله » را کنایتا و گاهی تصریحا بر آقایان مطهری و مفتح و بهشتی تطبیق می داد و می گفت اینها ترمز انقلاب و سازشکارند و با دستگاه روی هم ریخته اند! من که دیدم گودرزی و کشانی مات و مبهوت حرف های خوئینی ها هستند، به کروبی گفتم « بابا اگر فردا انقلاب پیروز شود اینها با اولین اسلحه که به دستشان بیفتد می روند اینها را می کشند.»
کروبی که می دانید هم احساساتی است، هم عصبی. دستش را بلند کرد و زد روی پای من و گفت: « نه بابا این جوری نیست». ولی بعدها دیدیم که اتفاقا این جوری شد! واقعا برخی هم لباس های خودمان آنها را تحریک می کردند. همین محمود کشانی از افرادی بود که شهید مفتح را در دانشگاه الهیات به گلوله بست. این مسئله که فکر را چه کسی توی کله یک مشت بچه بی سواد کرده بود، باید ریشه یابی کرد. بعد از سی سال که از انقلاب می گذرد باید معلوم شود محرکین اینها چه کسانی بودند که این قدر به خود جسارت دادند که چنین شخصیت هائی را بکشند.
++ کتابای شهید مطهری رو که میخونم از تجمیع علم و دین لذت میبرم... و جالب اینجاست که این مسائل رو به زبان قابل فهم برای عوام بیان میکنن
+++ عنوان از شعری که خیلی خنکطور هرسال روز معلم برای معلما میخوندیم:))
این روزا گرد کسالت پاشیدن توی هوا انگار،تمرکز کردن خیلی سخت شده برام، شمام اینطوری هستید؟! شاید به خاطر گرد و غبار و آلودگی هوا هم باشه ...
- نمیدونم شمایی که اینجا رو میخونید هم اهل به اشتراک گذاشتن خوشیها توی شبکههای اجتماعی و ... هستید یا نه، این مدلی که عکس بذارید از مناسبتا، روز مادر توی استوری تبریک بگید، روز پدر، روز دختر، قربون صدقهی همسر ... نمیخوام بگم کسی این کارو نکنه، ولی میخوام بگم من این کارو نمیکنم و درست نمیدونمش.. همین!
+++ میفرمان که :
کیست از پروانه پرسد ماجرای سوختن ...
اینو امروز توی یه کانالی دیدم :
از زبانِ من روانشناس خیلی کوتاه ملاک سلامت یه رابطه رو براتون بازش بکنم؛
"بودن تو یه رابطه درست، یعنی دوست داشتن خودت هزار بار بیشتر از قبل".
تو یه رابطه عاطفی سالم، آدمها حسشون به خودشون، زندگیشون و آیندهشون مثبتتر میشه چون؛ یکی هست که پا به پای زندگیت بیاد جلو…
+ قبولش دارید؟ به نظرتون توی دنیای واقعی این حرف کار میکنه؟ چند درصد آدما همچین رابطه ای رو تجربه میکنن؟ اگه رابطه ای اینطوری نبود باید ازش خارج بشیم؟
اولین قرارامون برای آشنایی توی بهشت زهرا بود، مزار شهید مهدی عزیزی، بعد ازدواج هم اولین جایی که جمعهها به ذهنمون میرسه برای سبک کردن روحمون بهشت زهراست، اونجا که میریم انگار رهاییم، انگار دیگه دنیا به سختی خارج از اون محدوده نیست... امروز همسر دنبال مزار شهید زبرجدی میگشت، از اینجا رد شدیم... با دیدن این کلاهها یه لحظه حس کردم که اینجا وسط جنگه، حس عجیب و دردناکی بود ، با اینکه اولین بار نبود میدیدمشون ولی این حس برام تازه بود ...
+ دارن قسمت مزار شهدای بهشت زهرا رو بازسازی میکنن ، از این یه شکل کردن و نو کردن مزار شهدا حس بدی میگیرم، اصلا اونجا همین شکلی قشنگه :( شهر خودمون هم همین کارو چند سال پیش کردن، قبلش یه صفای دیگه ای داشت...
+ عکس پدر و مادر شهدا رو که کنار عکس شهیدشون روی سنگ قبر میبینم با خودم میگم چه لذت نابی بوده براشون وقتی تبدیل شدن به این عکسا، وقتی جاشون عوض شد و به جای اینکه با حسرت و دلتنگی کنار مزار جگرگوشهشون بشینن، روحشون به آرامش و شیرینی وصل رسید ... خدا صبر و آرامش و خیر کثیر بده به همه پدرا و مادرای شهدا ...
+ یه هم محلهای شهید داریم ما از شهدای مدافع حرم، و یه هم محلهای شهید از شهدای مدافع امنیت، من ارادت خاصی بهشون دارم، شرم دارم از این عبارت رفیق شهید که باب شده استفاده کنم، بهتره بگم مایه فخر و مباهاتن برای من، ان شاء الله که شفیع ما باشن روز قیامت به حرمت اون چند سالی که توی یه محله زندگی کردیم.... امروز دیدم برای یکیشون توی بهشت زهرا یادبود ساختن، پرواز کردم از خوشحالی...
+
میخواستم عکس و موسیقی بذارم، عکس رو آپلود کردم زاویه ش توی فضای بیان درست آپلود نشد، نمیدونم چرا، قبلا هم این اتفاق افتاده بود، میخواستم مثل دفعه قبل عکس رو چرخیده آپلود کنم که درست بشه، دیدم واقعا دیگه از توام حوصله م خارجه، به نظرم رسید شاید منم این مدل پست ها رو بهتر باشه توی فضای دیگه ای بذارم، ایتایی تلگرامی.... بعد یه صدایی درونم میگه خب حالا که چی ، وقت و انرژی بقیه رو صرف عضویت توی یه کانال بکنی که چی بشه؟! نتیجه این شد که هیچ کاری نکنم :/
جان به هوای کوی او، خدمت تن نمیکند ... :)
+ جناب حافظ
امروز برای من تجربه یه حس جدید بود ... حس دل کندن(در واقع بهتره بگم امید بریدن)، حس تنهایی، حس قوی تر شدن ... شاید وقتی کسی برای اولین بار به ماجرا نگاه کنه و ببینه یه آدمی که همیشه تکیه گاه بوده حالا چند وقتیه که سر حال نیست و دیگه نمیشه مثل سابق روش حساب کرد، به نظرش شرایط خیلی سخت و وحشتناکی برسه، ولی در بطن همه ماجراها، خدا برای ما رشدی قرار داده، اگر مکث کنیم و با دقت نگاه کنیم... نه اینکه این نگاه بتونه همهی سختیها رو محو کنه، سختیها هستن، اما میفهمی که داری توی این سختیها رشد میکنی... دلم برای این ورژن خودم تنگ شده بود... سلام رفیق قدیمی :)
* وقتی به زندان کسی خو کرده باشی
بال و پرت روز رهایی درد دارد ...
#مجتبی_شریف