دزیره

هنوز صبر من به قامت بلند آرزوست...

دزیره

هنوز صبر من به قامت بلند آرزوست...

دزیره

قضاوت می‌کند تاریخ بین خان ده با من
که از من شعر می‌ماند، و از او باغ گردویش...

طبقه بندی موضوعی

معاشرت

يكشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۱:۴۸ ب.ظ

اینو امروز توی یه کانالی دیدم : 

 

از زبانِ من روانشناس خیلی کوتاه ملاک سلامت یه رابطه رو براتون بازش بکنم؛

"بودن تو یه رابطه درست، یعنی دوست داشتن خودت هزار بار بیشتر از قبل".

تو یه رابطه عاطفی سالم، آدم‌ها حس‌شون به خودشون، زندگی‌شون و آینده‌شون مثبت‌تر میشه چون؛ یکی هست که پا به پای زندگی‌ت بیاد جلو…

 

+ قبولش دارید؟ به نظرتون توی دنیای واقعی این حرف کار می‌کنه؟ چند درصد آدما همچین رابطه ای رو تجربه میکنن؟ اگه رابطه ای اینطوری نبود باید ازش خارج بشیم؟ 

  • ۰۴/۰۲/۰۸
  • De sire

نظرات (۲۱)

مبنا ها توی روانشناسی خیلی مهمن....

 

عمده روانشناسی یا بر مبنای فردگراییه یا لذت گرایی

زمانی که اون رابطه،  شغل ، فرد ، رشته ، جنین‌ت ، همسرت، دوستت بهت حس خوب نداد بذارش کنار ...‌

 

اگه مبنا رو کمال بذاریم اتفاقا امتیاز رابطه ای که طرف همش قربون صدقت می ره خیلی خیلی کم میشه

چرا؟ 

چون رفاه روانشناختی بیش از حد تک رو به "کمال" نمی رسونه ! 

 

اشتباه نشه... من نمی گم بریم همسری پیدا کنیم که کمکمون بزنه و حبسمون کنه ها... نه .

حرف من درباره اتفاقیه که پیش اومده ...‌ کمال الزاما در راحتی و خوشایندی و لذت بیشتر نیست

پاسخ:
به نظرت اگر آدم ها تلاش کنن از نظر روحی سلامت باشن، به همسرشون چنین حسی نمیدن؟ به نظرت خدا میخواد که ما برای کمال چنین روابطی رو تحمل کنیم یا میخواد که آدما طوری زندگی کنن که همین حس خوب رو توی همه روابط بشه تجربه کرد؟ 

به نظرم این اصلا رفاه روانشناختی نیست، شما ممکنه با همین آدم هزار تا اختلاف نظر و سلیقه داشته باشی، اما ته دلت قرصه و با اعتماد بنفس پیش میری

سلام

قشنگه:) ولی فانتزی و آرمانیه:) با همین یه سال و اندی تجربه قبولش ندارم! 

کار نمیکنه چون تو گاهی نه تنها یکی پا به پات نمیاد بلکه باید در شرایطی که نمیتونی حتی یه قدم برداری، سینه خیز شرایط یه نفر دیگه رو هم تحمل کنی که خب به هر حال شرایطش شرایط زندگی خودته! حالا به دلیل فداکاریهای یه زن در خانواده یا یه مرد در خانواده؛ نمیدونم شرایط مالی و اقتصاد، شرایط عاطفی و روانی و تفاوتا، هر چی... 

اینکه چند درصد اینطورین رو نمیدونم ولی میدونم رابطه داریم تا رابطه. این حرفا واسه اوناس که تعهدی به موندن ندارن... یا کمتر دارند. 

اصلا عقد واسه اینه که یهو نشه بزنی زیرش وسط این سختیا:))) اگه بنا بود سخت نباشه و هی یکی لی به لالامون بذاره که هزار تا امضا ازمون نمیگرفتن:)))

پاسخ:
سلام عزیزم 

:)))) 
پس به نظرت نمیشه که با مدیریت انتخاب ، کاری کنیم که ازدواجمون یا رابطه مون حتما توی این قالب باشه 

اون بولدوزر من کو؟ :))

پاسخ:
از روی کی میخواید رد شید خانوم دکتر جان:))

سلام

نمی‌تونم بگم مطلقا درسته. 

بستگی به نوع نگاه و درک آدم‌ها نسبت به خیلی از مسائل دیگه داره، مثلا ممکنه یک نفر در یک رابطه‌ای دائما تحسین و تشویق بشه و این براش خیلی لذت‌بخش باشه درحالی که ممکنه این مسئله خلاف مسیر تعالی اون شخصیت باشه و باعث پنهان موندن و حتی تثبیت عیب‌ها و ضعف‌هاش بشه. 

از طرفی ممکنه در یک رابطه، تعامل باعث رو شدن برخی ضعف‌ها بشه و زمینه رشد و برطرف کردن اون ضعف‌ها فراهم بشه ولی این مسئله یه رنج و سختی‌ای برای فرد به همراه داره، هم پذیرش و مواجهه باهاش و هم اصلاحش و خب ممکنه نوع نگاه اون آدم به این وقایع و روند اینطور نباشه که حداقل در مرحله اول خیلی براش لذت‌بخش و خوشایند باشه که ضعف‌هاش رو متوجه شده و می‌تونه اصلاحشون کنه و چه بسا یه قدری ناراحت بشه. 

 

درحالی که وقتی با یک نگاه کل‌نگر نگاه کنیم، به نظر رابطه دوم سازنده‌تر و مفیدتر میاد. سلامت یک رابطه به عوامل بسیار زیادی بستگی داره مثل اینکه تو این مثال‌هایی که زدم تشویق و تحسین و حمایت با چه نیتی باشه، یا نوع مواجهه با ضعف‌ها از سمت طرف مقابل چطور باشه ولی هدف از این مثال‌ها این بود که خوب بودن رابطه رو نمیشه در این حس خوب داشتن خلاصه کرد، چون حس آدمی هم همیشه تضمینی و صددرصد درست نیست، پایدار نیست، ملاک و اساس حس خوب ما همیشه چیز درستی نیست. 

پاسخ:
یه جمله ای رو من توی برخورد با آدما خیلی بهش اعتقاد دارم، چیزی که حس بد منتقل کنه، مثل سرزنش یا توبیخ و تحقیر ، نمیتونه باعث یه حرکت سازنده بشه، مگر در موارد معدود و استثنا 
به نظرتون چند درصد آدما میتونن توی رابطه ی نوع دوم، خودشون رو به سلامت پیش ببرن و رشد کنن؟ 
مگر اینکه توی رابطه ی نوع دوم، ضعف ها با گفتمان درستی به فرد نشون داده بشن، که به نظرم میره زیرمجموعه همون حس خوب ... 



100 درصد درسته

برای همین باید گزیده کار بود

مخصوصا مخصوصا در انتخاب همسر

 

+ من خودم آدم های اطرافم رو لایه بندی کردم بر همین اساس

تو لایه اصلی فقط همسرم و پسرم هستند

لایه دوم پدر و مادرم

لایه سوم هم اساتید و دوستان
همینجوری هی بزرگتر میشه

این حاصل سال ها تجربه رابطه های مختلف بوده

پر از زخم و درس و گندکاری و ...

 

پاسخ:
من با شما موافقم ، به نظرم آدم وقتی داره انتخاب میکنه باید حواسش باشه که کنار این آدم ، خودش رو چطوری می بینه ... 

از روی روان شناسی زرد و روان‌‌نشناسی غرب‌زده:))

رابطه سالم رابطه‌ی برآمده از عزت نفس و شخصیت سالمه...

تو رابطه سالم آدمها حد و حدودشون رو می‌دونن و از بقیه توقع بیجا و سوپرمن و سوپرومن ندارن...لذا است که بقیه هم کنارشون آرومند و حالشون خوبه...

و...و...و...

پاسخ:
من توی این حمله راستش اصلا توقع ندیدم، صرفا این رو دیدم که کسی با نوع برخوردش به طرف مقابل فرصت و انگیزه رشد میده 

ولی خانوم مهاجر نکته جالبی رو گفتن که من ازش غافل بودم

سعی کردم این رو توضیح بدم که برخورد طرف مقابل مؤثره، ولی صحبتم یک چیزی فراتر از واکنش طرف مقابل بود. ممکنه گاهی ما در مواجهه با یک ویژگی شخصیتی درست و یا درجه‌ای بهتر از یک ویژگی شخصیتی متوجه یک امکان رشد در خودمون بشیم و طرف مقابل هم واکنش و رفتار فعال خاصی نشون نداده باشه. این چقدر برامون قابل پذیرشه؟ 

از مواجهه با این حالت خوشحال میشیم یا ناراحت؟ 

اینچنین شرایطی تا حد زیادی به وضعیت درونی اون آدم بستگی داره و البته واکنش طرف مقابلش در این فرایند پذیرش و حرکت برای رشد بسیار مؤثر و سازنده‌ست. 

نقطه‌ای که باعث میشه من به صورت مطلق این جمله رو نپذیرم اون وضعیت درونی هست. 

ممکنه طرف مقابل بدی‌ای نداشته باشه، چه بسا خیلی هم آدم همراهی باشه، ولی من نوعی آدمی نباشم که مشاهده یک وضعیت بهتر در دیگری رو تاب بیارم، فرض کنید به خاطر یک ویژگی مثل حسادت یا خودبرتربینی یا حتی ضعیف بودن در حرکت به دلایل مختلف. 

اینجا کی بیشتر موجب ایجاد حس ناخوشاینده؟ من یا طرف مقابلم؟ 

اصلا آیا طرف مقابل بده؟ 

بله ممکنه اون فرد انقدر آدم خوبی باشه که حاضر باشه حتی با حسادت و ضعف من کنار بیاد و کمک کنه برای برطرف شدنش و منم از این ویژگیش کلی حس خوب دریافت کنم ولی عاملیت اصلی برای اون حس بد اولیه ناشی از حسادت در کدوم طرف پررنگ‌تره؟ 

 

مسئله یکی دو عاملی نیست و خیلی پیچیده‌ست و جهان‌بینی و شخصیت و ظرفیت آدم‌ها اینجا خیلی تعیین کننده‌ست. هر چیزی در این رابطه تعریف متفاوتی در ذهن طرفین داره. ضعف و قوت، حس بد و خوب، نوع مواجهه و میزان پذیرش و... 

 

من حرف شما رو متوجهم ولی همچنان به نظرم این جمله می‌تونه بد برداشت بشه، وقتی که من نوعی متوجه نقش خودم در حال خوب و بد داشتن نسبت به یک رابطه نباشم و بخوام همه چیز رو از جانب طرف مقابل ببینم. این دلیل رو انقدر پررنگ ذکر می‌کنم چون تو جامعه امروز ما فرهنگ و ادبیاتی رایج شده که مسئولیت‌پذیری کمرنگه، روانشناسی مدرن و توسعه فردی آدم‌ها رو خیلی به سمت خودمحوری سوق میده. 

 

حتی با نگاه اسلامی هم، ایده‌آل رضایت خداست، نه رضایت خود فرد؛ اگر آدمی به درجه‌ای از تسلیم برسه که رضایتش همسو با رضایت پروردگار باشه و حس خوب رو از اون ناحیه دریافت کنه خب چه خوب، این درست و بجاست. 

پاسخ:
عالی بود :) چه نکته خوبی
ممکنه حس خوب ما در واقع ادامه یه مسیر اشتباه شخصیتی باشه... 

سلام.

میشه بگید رابطه عاطفی سالم یعنی چی؟

منظورم قید «عاطفی» و «سالم» در این جمله است.

پاسخ:
سلام 
سوال بنیادی ای بود :)) 
من زاویه دیدم به سمت رابطه همسری بود ، به روابط عاطفی دیگه ای که احتمالا بیان توی این مجموعه کاری ندارم

سالم هم یعنی ... نمیدونم!! این خودش یه ماجرای دیگه ست ... خیلی وسیعه

حتی عبارت سطر اول «بودن تو یه رابطه درست» هم برای من خواننده مبهمه!

 

در نتیجه میشه گفت که این جمله از اساس ایراد داره و نمی‌تونه نسخۀ قابل اتکایی باشه.

پاسخ:
بله اینم میتونه درست باشه، البته من منظورم توی کامنتا فکر کنم واضح بود فارغ از اون جمله  


سلام

من بخوام یه کم متن رو ویرایش بزنم اینجوری ویرایش می کنم:

 

از زبانِ من روانشناس خیلی کوتاه ملاک سلامت یه رابطه رو براتون بازش بکنم؛

"رابطه درست داشتن یعنی در طول رابطه حس کنی هزار بار بیشتر از قبل دوست داشتنی شدی".

تو یه رابطه عاطفی سالم، آدم‌ها حس‌شون به خودشون، زندگی‌شون و آینده‌شون مثبت‌تر میشه

 

قسمت «چون... » رو هم حذف می کردم.

 

 

 

چرا؟!

چون بنظرم معیار اصلی درست رفتار کردنه و در پس این درست رفتار کردن، طبیعتا رضایت هم حاصل میشه و انسان پیش خودش دوست داشتنی تر جلوه می کنه. 

رابطه درست هم گاهی با آدم هاییه که ما انتخابشون نکردیم، مثل پدر و مادر و گاهی با اون هایی که انتخاب کردیم، مثل دوست. اینجوری نیست که توی همه مواردش طرف مقابل بیاد صبح تا شب تسبیح و تقدیس ما رو بگه! آدم های اطراف این نیستن دیگه... به هزار و یک دلیل

پاسخ:
من این سفر اخیر رو با صمیمی ترین دوستم رفتم ، دچار سکته عاطفی شدم

قطعا فولاد نیستیم که در مقابل هر حرف و واکنشی بتونیم مقاومت کنیم

ولی دو حالت داره معمولا

یا حرفها و کارهای طرف مقابل درسته و نقصی در ما هست که قابل جبران باشه... خب وقتی فهمیدیمش یه پله جلو رفتیم و میشه اصلاحش کرد

یا اینکه نقصی نداریم یا نقصی داریم که قابل جبران نیست به هر حال، که خب طرف مقابل اشتباه کرده و دلیلی برای ناراحتی نیست واقعا... میمونه نهایتا اشتباه طرف مقابل که یا میشه اصلاحش کرد یا نمیشه دیگه... 

 

در حد حرف واقعا همینه

بیشتر از این خودمون رو اذیت میکنیم به نظرم...

 

من هم خیلی جاها خودمو اذیت کردم و می کنم! ولی منطقی نگاه کنیم باید این مسیر طی بشه...

پاسخ:
خدا خیرتون بده چقدر سطح بالا گفتید ، سه چهار بار خوندم تا اندکی از متن رو دریافت کردم

مرحبا بناصرنا🌿

به ویژه دو پاراگراف انتهایی خانم مهاجر👌👌

پاسخ:
:) ❤️

احتمالا  دیگه خیلی پیر شدم چون نه تنها با خوندن متن، بلکه با خوندن دیدگاه ها و  پاسخ های شما به دیدگاه ها هم متوجه اصل قضیه نشدم/

 

 

پاسخ:
نه شما پیر نشدید، شاید من یه پیش فرض هایی توی ذهنم داشتم با توجه به اونا این متن رو گذاشتم ، شبیه کسی که از وسط فکراش شروع میکنه به بلند بلند فکر کردن

من تجربه خاصی ندارم ولی از نگاه من می‌تونه یه همچین رابطه‌ای خیلی دلخواه و ایده‌آل باشه. می‌تونه در بستر مناسب رشد ایجاد کنه. ولی نمی‌دونم در واقعیت چه شکلی می‌شه اصلا. نظرات رو خوندم و دیدم ظاهرا همیشه این شکلی پیش نمی‌ره. :)

پاسخ:
سلام عزیزم 
فکر میکنم توی روابط دوستانه هم میشه اینو تجربه کرد :)

سلام مجدد

بیان بسته بود... نشد ادامه بدم!

 

بله در پاسخ به سوالتون باید بگم که خیر! مدیریت انتخاب، واسه اون لحظه یه آدمه؛ در شرایطی که آدما اولا به مرور زمان حتی در بهترین شرایط تغییر میکنن ثانیا بهترین آدما در شرایط بد، تضمینی واسه خوب بودن و خوب موندن ندارن:) 

و به نظرم یه رابطه بیش از اینکه تو و اون رو منفردا رشد بده، قدرت تعامل میده واسه هماهنگی... و ممکنه وسط یه آشوب تمام عیار، که عملا اگه تکی تکی نگاش کنیم هیچ رشد و دوست داشتنی توش نیست، یهو تعامل مثبت شکل بگیره. نگاش کنی خوشت نیاد... خاطره‌اش افتضاح باشه. حست خوب نباشه... ولی خب تهش یه چیزی کف دستت داری! 

پاسخ:
سلام فاطمه جان 
موافقم ...

سلام و درود؛

به نظرم قبل از شروع یک رابطه برای اینکه بتونیم خودمون رو تا حدود سطحی بشناسیم؛ اول باید یک ریویو داشته باشیم از خودمون از بچگی تا الآن تا اول ببینیم چرا به خاطر یک سری رفتارها و پیشامدها به خودمون افتخار می‌کنیم و یا چرا از خودمون نفرت داریم همینطور چرا بقیه نظراتشون در مورد ما این هست و چرا نظر ما درباره دیگران این هست.

باید نظر دیگران در مورد خودمون رو بدونیم با توجه به دیدگاه و سبک زندگی آن‌ها.

در کل می‌خوام بگم که به خود آدم بستگی داره.

الان چون شب هم هست و حس نوشتن نیست متاسفانه انشالله فردا مجدد ادامه می‌دم.

پاسخ:
سلام و احترام 
ممنونم که نظرتون رو فرمودید 

برای اینکه بهتر نتیجه بگیریم خود شما دزیره بانو اول بگید و بقیه هم ادامه بدن که اصلا کی یه ارتباط جدی میشه و کی اون ارتباط جدی و شکل گرفته آسیب می زنه و سمی میشه

نظری نگین ها

عملی از تجربه های زیسته

رابطه معلم شاگردی، والد فرزندی، دوستی، خواهر برادری و رابطه توی فضای مجازی

تجربه آسیبها رو بگین

پاسخ:
من فکر میکنم هر ارتباطی در نوع خودش جدی و مهمه، حتی ارتباط ما با آدمی که توی خیابون از کنارمون رد میشه 
شاید متوجه سوال شما نشدم

قبول هر رابطه ای جدیه

کی رابطه سمی میشه؟

جواب خودم 

من وقتی توی رابطه ای خیلی حس ارزشمندی و دوست داشتنی بودن داشتم. خورشید درخشانتر بود و همه رو بیش از همیشه دوست داشتم

اما اون رایطه به دلیل سو تفاهم گسست و گسستنش انگار هر چیزی رو بهم داده بود ده برابر پس گرفت

پس رابطه ای که با سو تفاهم گسستنی باشه از اساس غلط و سمی هستش

پاسخ:
متوجه فضای ذهنیت نمیشم متاسفانه ، هر رابطه ای با سوء تفاهم امکان گسستن داره ... غیر از روابط خونی که بازم میتونه کمرنگ بشه 

ولی گاهی سو تفاهم امکان برطرف شدن داره 

ولی وقتی رابطه یه محدودیتی داره که سوتفاهم توش خوب شکل میگیره و بد از بین میره، رابطه بی اساسیه

مثلا دو طرف یا نمی خوان یا محدودیت دارن و نمی تونن به اندازه کافی با هم حرف بنن. مثلا وقت ندارن یا فاصله فیزیکی زیاد دارن  

مثلا رابطه کلا مکاتبه ایه 

یا یک طرفه داره میشه

یا هدف دو طرف ازش یکی نیست 

و یا نیاز دو طرف  به این رابطه هم سنگ نیست

پاسخ:
درسته اینه دیگه حالتای پیچیده ای هستن ...

سلام :)

چند بار اومدم نظر بنویسم بیان بدقلقی کرد و ارور داد :( 

نرسیدم نظرات این پست رو بخونم

ولی به نظر من یه رابطه سالم می‌تونه کاملا مثل یه نمودار سینوسی پیش بره یعنی مواقعی هست که تو توی یه رابطه سالمی ولی بیشتر از قبل خودت رو دوست نداری و حست نسبت به خودت مثبت تر از قبل نیست! و این لزوما به سالم بودن یا نبودن رابطه برنمی‌گرده

شرایط و روحیات متفاوت خود ما و همه اون آدم‌هایی که باهاشون رابطه داریم و اتفاقا سالم هم هست، گاهی باعث میشه احساسات متفاوتی رو تجربه کنیم ولی اون رابطه از اصل اشتباه نباشه...

امیدوارم منظورم رو درست رسونده باشم :)

🌹🌱

پاسخ:
سلام عزیزم 
درسته موافقم باهات
فکر کنم اون حالت، یه حالت همیشگیه و برآیند کلیه... یه حسی که خیلی پر تکراره 

سلام و درود مجدد؛

با عرض پوزش دیروز قرار بود ادامه نظرمو رو بگم که بیان حسابی کلافم کرده بود.

در ادامه صحبت قبلم باید خدمتتون عرض کنم که بنده هم با کامنت داخل کانال که فرمودین موافقم؛ ولی دلیل نمیشه پا به پا اومدن دقیقاً اونجوری که ما میخواهیم. ممکنه من در رابطه خیلی سختی بکشم(مثلا یک نمونه خیلی سطحی، دوست صمیمی خودم شاید بگم نسبت به بقیه برام رو مخ تر باشه و خیلی وقتا مخالف نظر من هست و عمل می‌کنه ولی خب بیشتر از بقیه دوستش دارم و این رو هم خودش می‌دونه و کاملاً از رابطه صمیمانه ای هم که داریم راضی هستیم) 

برای همین گفتم بستگی به خود فرد داره

در دنیای واقعی به نظرم کار می‌کنه اما داره کم رنگ تر میشه متاسفانه.

چند درصد رو نمیدونم.

دلیل بر خارج شدنمون نمیشه.

بازم احساس می‌کنم ناقص نوشتم کاش می‌شد ویس فرستاد تایپ کردن سخته.

لطفاًاز این قبیل مباحث بیشتر بذارید نظراتی که خوندم واقعاً خودش یک کتاب خلاصه شده است.

تشکر ازشما

پاسخ:
سلام و احترام

ممنونم از توجهتون و وقتی که میذارید

درسته واقعا ، یه ویژگی ای که خیلی داره کمرنگ میشه مدارا کردنه، با این کامنت شما به خودم رجوع کردم دیدم چقدر اهل حذف آدمام به جای مدارا کردن ... 



ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">