خلق موقعیت
شما تصور کنید یه زن خسته رو، که شب قبل کم خوابیده، تمام روز دنبال بچه دویده، عصری رفته دندون عقلش رو کشیده، بنابراین نمیتونه غذای درست و حسابی بخوره، برگشتنی سر راه سبزی قورمه خریده تا دیروقت سرخ کرده، شام خانواده رو اماده کرده، با وجود خونریزی دندونش چاره ای نداشته جز اینکه برای دخترش کتاب بخونه تا خوابش ببره، الانم داره لباسای ماشین لباسشویی رو خالی میکنه و سبزیها رو بستهبندی میکنه بذاره توی فریزر، به نظرتون توی ذهنش چه جمله ای در جریانه؟ به عنوان تمرین نویسندگی در نظر بگیرید :))
من بعدا که کامنتا رو خوندم جمله واقعی رو براتون می نویسم در ادامه ی همین پست :))
بعدا نوشت: توی یکی از پست های قبلی در مورد ذهن متمایل به ادبیات نوشته بودم، این پست هم در ادامه اون بود، گاهی توقع دارم توی همچین موقعیتی صدایی که از ذهنم میشنوم، فحشی چیزی باشه :/ ولی متأسفانه چیزی که ازش میشنوم اینه :« آه ... در من زنی خسته میگرید» ... شاید نتونم خوب توضیح بدم ولی اون لحظه که این صدا رو از ذهنم میشنوم نمیدونم بخندم یا گریه کنم:))
- ۱۸ نظر
- ۱۵ خرداد ۰۴ ، ۲۲:۰۲