دزیره

هنوز صبر من به قامت بلند آرزوست...

دزیره

هنوز صبر من به قامت بلند آرزوست...

دزیره

ما دوباره سبز می‌شویم ... :)

طبقه بندی موضوعی

محض یادآوری

دوشنبه, ۱۹ فروردين ۱۴۰۴، ۰۴:۱۵ ب.ظ

بچه رو می‌بریم دندون پزشکی توقع داریم با چهارتا کتاب خوندن و فیلم دیدن، دیگه نترسه و گریه نکنه، بعد خودم الان که منتظرم دندونم بی حس بشه، دستام می لرزه ، تازه الان پیشرفت کردم، دفعه قبلی از استرس خیس عرق شده بودم و تپش قلب گرفته بودم... 

  • ۰۴/۰۱/۱۹
  • De sire

نظرات (۱۰)

اره واقعا... به‌نظرم خیلی باید اصالت و حق داد به حسهای خوب و بد بچه ها و خودمون حتی!

من اولین بار که یه دندونم رو رفتم عصب‌کشی کنم، پارسال بود، با این سن‌وسال کلی استرس داشتم، و دلم میخواست فرار کنم:)) بعدش هم کلی گریه کردم بخاطر از دست دادن دندونم :))

پاسخ:
دقیقا ... یه کم که مکث کنیم می فهمیم گاهی چه توقعاتی از بچه ها داریم که حتی از خودمونم نداریم

عزیزم :)) البته توی دندونپزشکی مطالب کانال شما همراهم بود :) چه به موقع مفصل نوشتید :) هی میخوندم و میگفتم منم همینطور :))

:) چه خوبه که همراهت بودم و همراهیت کردم :)

چه خوبتره که "شما هم همینطور" این خصوصیت  رفتاریت رو خیلی ریا کن درموردش و بذار همه بدونن:)

پاسخ:
عزیزم ❤️ 
اتفاقا داشتم فکر میکردم کاش اینجا هم منتشر می‌کردید ، مثل یه چالش، دعوت کنیم به نرفتن به این مجالس، دعوت کنیم به اهمیت ندادن به این مسائل، جالبه که جدیدا علاوه بر خریدهای جدید، باید عمل های زیبایی جدید رو هم تبریک بگیم ، امیدوارم اطرافیان شما هنوز به این مرحله نرسیده باشن ، خیلی تلخه ... 

از همین تریبون از خانم الف درخواست میکنم که مطالب اخیر کانال رو تو وبلاگ هم بذارن، دربارش صحبت کنیم

پاسخ:
سلام مروه جان ❤️ 
موافقم ، اگه فرصت داشته باشن

چرا خب؟ 

 

مگه بهتون آینه ی باب اسفنجی نمی ده دندون پزشکِ مهربون :(

 

 

[ و منی که خودم ۲ساله دندونم درد می کنه از ترس نرفتم🗿 ]

 

+ دندون پزشک مهربون بچگی های ما رفت حج و در عربستان صعودی در حادثه منا به شهادت رسید...

 

شهید دکتر سید ابراهیم جباری فر :)

پاسخ:
:))) 

+ چه تلخ بود اون حادثه، روحشون شاد ...

چشم خواهرم :)

وی دست و پاش میلرزه از بحث هایی که قراره پیش بیاد :))

پاسخ:
چشمت بی بلا عزیزم 
اگر آرامش ذهنیت به هم می‌ریزه انجامش نده، من خودم مدت‌هاست که دیگه بحث چالش برانگیز اینجا نذاشتم ...

ممنونم ازت خواهر جانم:)

این هم‌ میشه :)

 از بعدازظهر دارم به اون عملهای زیبایی که گفتی فکر میکنم....

پاسخ:
عزیزی ❤️ 
خیلی برای من سنگینه کنار اومدن باهاش ، گاهی به خودم میگم رها کن و باهاش کنار بیا ، ولی نمیتونم...

شاید گاهی نباید با بعضی چیزها کنار اومد....

 

 

اومدم مطلب ایتا رو کپی کنم توی وبلاگ نشد! :/  شما پیشنهادی غیر از نوشتن و تایپ دوباره نداری؟ :)

پاسخ:
به هم میریزه متنش؟ نه متاسفانه منم قبلا یه بار از ورد کپی کردم درست نمیشد
  • ღ*•.¸ســـــــائِلُ الزَّهــــرا¸.•*´ღ
  • باورت میشه دوساله دندونام درد میکنن ولی از استرس زیاد نرفتم دندونپزشکی:)

    منتظرم یکی بزور منو ببره 

     

     

    گاهی یه انتظارایی از بچه ها داریم که خودمون تو اون موقعیت عکس العملمون بدتراز اوناست.

    پاسخ:
    بله بله باورم میشه :)) چون خودم همه ش دارم میگم بعدی رو دیگه نمیرم بکشم :))

    من خدا رو شکر ترس از دندونپزشکی ندارم و میرم اما رو یونیت که میشینم یه ذره استرس پیدا میکنم

    پاسخ:
    ان شاء الله که هیچوقت گذرتون به دکترهای مخالف نیفته

    سلام :)

    برای ما اوضاع برعکسه

    خب بچه‌هام باید درک کنن که مامانشون توی این سن و سال ممکنه از دندونپزشکی قالب تهی کنه، بترسه، تپش قلب بگیره، فشار خونش بره تا آسمون دیگه، و این کارو هی عقب بندازه، نهههه؟!!!

    من توی این یه مورد موفق شدم ترس‌هام رو به بچه‌ها انتقال ندم، نمی‌دونم چه جوری ولی اینطوریاست :))

    پاسخ:
    سلام عزیزم 
    عالیه این وضعیت :)) فکر کنم برای دخترا جواب نده :))
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">