دزیره

هنوز صبر من به قامت بلند آرزوست...

دزیره

هنوز صبر من به قامت بلند آرزوست...

دزیره


القلبُ حَرَمُ اللّه ِ
فلا تُسْکِنْ حَرَمَ اللّه ِ غَیرَ اللّه...

طبقه بندی موضوعی

عمری که تلخ می‌گذرد در گذار به ...

سه شنبه, ۲۵ دی ۱۴۰۳، ۱۱:۰۷ ب.ظ

- نمیتونی به کسی بگی اشتباه نکن ولی موفق شو ... 

 

 

- تا بحال شده چیزی بخرید و همون موقع چیزی که قبلا برای همون مورد استفاده داشتید، خراب بشه یا مثلا گم بشه؟ من بارها شده چیزی سفارش دادم و اون وسیله قدیمی ای که داشتم حتی قبل اینکه جدیده به دستم برسه منهدم شده ... جالبه برام ... 

 

 

- امروز که تازه توجهم جلب شد به اینکه فقط دو ماه از سال مونده ، خیلی شوکه شدم، چند روز پیش یه جایی خوندم که «تو که قراره از اول سال بعد بشینی دوباره برنامه بنویسی، خب از الان بنویس که اون روز دوماه جلو باشی» ، به نظرم قشنگ بود 

 

 

- هیچوقت با همچین سرعتی تغییرات رو توی زندگی و در کنارش تغییرات رو توی وجود خودم حس نکرده بودم، حس میکنم توی یکی دو ماه اخیر هر اتفاقی یه سیلی محکم بهم میزنه، پرت میشم روی زمین، بی جون و خسته، بعد شبیه بازی های پلی استیشن که دوباره شخصیته پر رنگ میشد برمیگشت به بازی، برمی‌گردم به زندگی ... 

 

- اطرافمون خیلی بچه مدرسه ای هست، خیلیییی، فصل مدارس که میشه یه سری آشناها که مدیر یا معاون مدرسه ان هشدار میدن که شپش شایع شده توی مدارس و مراقب باش و من  از اینکه دخترک در تعامل با بچه ها ، شپش بهش سرایت کنه، خیلی می‌ترسیدم، و بالاخره این اتفاق افتاد ... و باورتون نمیشه انقد ترسش برام بزرگ بود که وقتی اتفاق افتاد با خودم گفتم آخیش بالاخره ترسش تموم شد ... بالاخره واقعیتش رو دیدم ... باید بشینم یه لیست از این مدل ترس‌هام بنویسم ، ترسایی که از واقعیتا خیلی بزرگ ترن ...

  • ۰۳/۱۰/۲۵
  • De sire

نظرات (۷)

بله عزیز جانم خیلی وقتها پیش اومده چیزی خریدم و قبلی خراب شده. خیلی خیلی پیش اومده :))

امان از شپش. ما بچه مدرسه ای نداریم، ولی از شپش می ترسم. اسمش میاد سرم میخاره. نمیدونم چرا از شپش می ترسم. 

یادمه معلم بهداشت یه مدرسه ای به خانواده ها گفته بود پتوها رو توی قابلمه بجوشونین. یه خانواده ای تعریف می کرد ما هر هفته پتو میجوشوندیم. بچه ها رو میشوندن توی آفتاب و شپش ها رو از مو جدا میکردن و کلی کار عجیب دیگه.

معلم بهداشت خیلی روش های من درآوردی داشته و سخت گیر بوده

 

پاسخ:
خودت خراب کردی یا خراب شده؟:)))) 


پیچیده ست قضیه ش ... و مشکل اصلی دقیقا همین ملافه ها و لباسا و ... 
  • هیپنو تیک
  • وای دقیقا ...

    یکی از آشناهای ما یه خانمی هستن مثل خودتون محجبه که دانشجوی دکترا اند

    یه پسر ۵ ۶ ساله دارن و یه دختر چند روزه

    بعد پسرشون از مدرسه شپش گرفته بود

    مادرش هم گرفته بود 

    و ترسیده بودن که نوزاد هم بگیره خدایی نکرده ...

    پاسخ:
    عزیزم ... چه شرایط سختی 
    ان شاء الله که به خیر بگذره 

    مورد اول رو شاید نتونم با ضرس قاطع بپذیرم.

    اما مورد دوم الی ماشاءالله برای من اتفاق افتاده، از لباس و دوچرخه و کیف و کفش و ساعت و گوشی و میز تحریر بگیر تا وسایل خونه و لوازم الکترونیک و سلامتی و اتفاق‌های دیگه.

    در مورد سوم به شخصه اهل نظم و برنامه‌ و اولویت‌بندی‌ام. به نظر خودم کارهای هفتگی و ماهانه‌م را خوب مدیریت می‌کنم. حتی برای کارهای غیر مترقبه زندگی هم تا حدی پیش‌بینی می‌کنم که خیلی غافلگیر نشم.

     

    پاسخ:
    به نظر شما میتونیم به کسی بگیم این کار رو یاد بگیر ، اما در طول این فرآیند یادگیری حق نداری اشتباه کنی؟ 


    چه جالب ... چرا اینطوری میشه؟! به رزق و ... ارتباطی داره؟


    چه خوب که اهل برنامه هستید ... منم بودم، قبل دخترکم ... بچه ها مثل بولدوزر از روی نظم رد میشن 

    قطعاً نمیشه انتظار داشت که کسی در فرایند یادگیری اشتباه نکنه اما بسیار آدم‌های موفق داریم که درصد اشتباهات زندگی‌شون به نسبت موفقیتشون خیلی کمه.

     

    به نظر من رابطۀ معناداری با رزق انسان‌ها داره با این توضیح که این پدیده فراگیر نیست و برای همه یکسان اتفاق نمی‌افتد. البته منم در سالهای پس از ازدواج برای این که دچار این مشکل و خسران نشم. یک تصمیم خیراندیشانه گرفتم :) یعنی قبل از خرید هر وسیله جدید، وسیلۀ قبلی را به نفع نیازمندان مصادره کردم که این روند هنوز هم ادامه داره... :)

     

    درود بر فاطمه خانوم نازنین، پیشنهاد می‌کنم این یادداشت‌ و کامنتاش رو نگهدار براش وقتی خودش مامان شد بهش بده بخونه :)

     

    پاسخ:
    درسته ... ولی به نظرم هیچ وقت اشتباهات به صفر نمی‌رسه


    چه کار خوبی ... ولی خب خیلی از وسایل دیگه نه انقد سرحالن که قابل استفاده باشن و نه قابل اهدا کردن ... 


    + توصیه به انسانی که چند وقت یه بار پستاش رو پاک میکنه؟!:))
    سلام .
    کمالگرایی فرصت زندگی کردن ،فهمیدن ،عشق ورزیدن ،دوست داشته شدن ،عاشق شدن رو از ادم میگیره،کمالگرای باعث قضاوت های غلط نسب به محیط و اطرافیانمون میشه،

     

    جان پس از عمری دویدن لحظه ای آسوده بود

    عقل سرپیچیده بود از آنچه دل فرموده بود

     

    عقل با دل رو به رو شد صبح دلتنگی بخیر

    عقل برمی گشت راهی را که دل پیموده بود

     

    عقل کامل بود، فاخر بود، حرف تازه داشت

    دل پریشان بود، دل خون بود، دل فرسوده بود

     

    عقل منطق داشت ، حرفش را به کرسی می نشاند

    دل سراسر دست و پا می زد، ولی بیهوده بود

     

    حرف منّت نیست اما صد برابر پس گرفت

    گردش دنیا اگر چیزی به ما افزوده بود

     

    من کی ام؟! باغی که چون با عطر عشق آمیختم

    هر اناری را که پروردم به خون آلوده بود

     

    ای دل ناباور من دیر فهمیدی که عشق

    از همان روز ازل هم جرم نابخشوده بود

    فاضل نظری

    سلام :) 

    یه اصطلاحی شنیده بودم قبلاً که می‌گفت «بوی نو شنیده» یا یه همچین چیزی! 

    این اصطلاح رو وقتی یه وسیله‌ی جدید می‌خریم و قبلیه یهو از کار میفته، به کار می‌برن؛ که یعنی نو اومد توی خونه و کهنه‌هه خراب میشه تا با جون و دل بری سراغ وسیله‌ی نو و دلت پیش اون کهنه‌هه نَمونه! انگار از قدیم یه قانون نانوشته‌ای براش وجود داشته :))))) 

     

    امان از ترس‌هایی که از خود واقعی‌شون بسیار بزرگ‌ترن... ان‌شاءالله همیشه تنش سلامت باشه؛ البته ترس مربوط به سلامتی بچه‌ها رو نمیشه با ترس‌های توخالیِ درونی‌مون مقایسه کرد...

     

    🌱🌹

    پاسخ:
    منم شنیده بودم اینو :) 

    ان شاء الله ❤️❤️
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">