عمری که تلخ میگذرد در گذار به ...
- نمیتونی به کسی بگی اشتباه نکن ولی موفق شو ...
- تا بحال شده چیزی بخرید و همون موقع چیزی که قبلا برای همون مورد استفاده داشتید، خراب بشه یا مثلا گم بشه؟ من بارها شده چیزی سفارش دادم و اون وسیله قدیمی ای که داشتم حتی قبل اینکه جدیده به دستم برسه منهدم شده ... جالبه برام ...
- امروز که تازه توجهم جلب شد به اینکه فقط دو ماه از سال مونده ، خیلی شوکه شدم، چند روز پیش یه جایی خوندم که «تو که قراره از اول سال بعد بشینی دوباره برنامه بنویسی، خب از الان بنویس که اون روز دوماه جلو باشی» ، به نظرم قشنگ بود
- هیچوقت با همچین سرعتی تغییرات رو توی زندگی و در کنارش تغییرات رو توی وجود خودم حس نکرده بودم، حس میکنم توی یکی دو ماه اخیر هر اتفاقی یه سیلی محکم بهم میزنه، پرت میشم روی زمین، بی جون و خسته، بعد شبیه بازی های پلی استیشن که دوباره شخصیته پر رنگ میشد برمیگشت به بازی، برمیگردم به زندگی ...
- اطرافمون خیلی بچه مدرسه ای هست، خیلیییی، فصل مدارس که میشه یه سری آشناها که مدیر یا معاون مدرسه ان هشدار میدن که شپش شایع شده توی مدارس و مراقب باش و من از اینکه دخترک در تعامل با بچه ها ، شپش بهش سرایت کنه، خیلی میترسیدم، و بالاخره این اتفاق افتاد ... و باورتون نمیشه انقد ترسش برام بزرگ بود که وقتی اتفاق افتاد با خودم گفتم آخیش بالاخره ترسش تموم شد ... بالاخره واقعیتش رو دیدم ... باید بشینم یه لیست از این مدل ترسهام بنویسم ، ترسایی که از واقعیتا خیلی بزرگ ترن ...
- ۰۳/۱۰/۲۵
بله عزیز جانم خیلی وقتها پیش اومده چیزی خریدم و قبلی خراب شده. خیلی خیلی پیش اومده :))
امان از شپش. ما بچه مدرسه ای نداریم، ولی از شپش می ترسم. اسمش میاد سرم میخاره. نمیدونم چرا از شپش می ترسم.
یادمه معلم بهداشت یه مدرسه ای به خانواده ها گفته بود پتوها رو توی قابلمه بجوشونین. یه خانواده ای تعریف می کرد ما هر هفته پتو میجوشوندیم. بچه ها رو میشوندن توی آفتاب و شپش ها رو از مو جدا میکردن و کلی کار عجیب دیگه.
معلم بهداشت خیلی روش های من درآوردی داشته و سخت گیر بوده