ان الانسان لفی خسر ...
- همهی توانم رو میذارم، تقریبا برای اولین باره که مطمئنم کم نذاشتم، همهجوره تلاش کردم که عالیترین عملکردم رو داشته باشم، بعد از چند روز یه جملهای بهم میگه که حتی نمیتونم جواب بدم، فقط بغض میکنم و از اتاق میرم بیرون... با خودم فکر میکنم چه خسران زده هایی هستیم اگر برای رضای خلق کار کنیم، خلقی با این دید محدود و گاهی خودخواهانه ...
- نمیتونم بگم بعد چند وقت اینطوری کییییف کردم با دیدن یه برنامه، مصطفی مستور مهمون برنامه اکنون بود، و واقعا نمیتونم توصیف کنم چطوری محو این برنامه شدم ... مثل آدمایی که قسمتای خوشمزه غذا رو تا آخر توی بشقاب نگه میدارن، حدود نیم ساعتش رو دیدم و بقیهش رو دلم نمیاد ببینم، دلم نمیخواد تموم بشه ... نمیدونم فرصت بعدی ای که دنیا بهم این حجم از ذوق رو هدیه بده کی میرسه...
- ۰۳/۱۰/۲۱
شما خودتون هم به شیوه مستور، مینگارید.
ناگفته گذاشتن بخشی از حکایت :)