غم است و شعر و شب ...
سه شنبه, ۶ آذر ۱۴۰۳، ۱۲:۴۴ ق.ظ
سلام الههی گیسو به باد دادهی من
چراغ روشن چشمت امامزادهی من
تو شرح حال خودت را بگو! مرا ول کن
غم است و شعر و شب، اعضای خانوادهی من...
+ بعضی شبا عجیب دلگیرن، عجیب ... انگار که خدا یه رازی رو توی شب پنهان کرده که نمیشه ازش سر درآورد ...
++ گفته بودی که تمامم به وفا
برو ای شوخ که بس مختصری...
- ۰۳/۰۹/۰۶