تا بنده نشوی تابنده نمیشوی ... *
- ۱۳ نظر
- ۲۹ فروردين ۰۴ ، ۰۵:۵۴
جان به هوای کوی او، خدمت تن نمیکند ... :)
+ جناب حافظ
امروز برای من تجربه یه حس جدید بود ... حس دل کندن(در واقع بهتره بگم امید بریدن)، حس تنهایی، حس قوی تر شدن ... شاید وقتی کسی برای اولین بار به ماجرا نگاه کنه و ببینه یه آدمی که همیشه تکیه گاه بوده حالا چند وقتیه که سر حال نیست و دیگه نمیشه مثل سابق روش حساب کرد، به نظرش شرایط خیلی سخت و وحشتناکی برسه، ولی در بطن همه ماجراها، خدا برای ما رشدی قرار داده، اگر مکث کنیم و با دقت نگاه کنیم... نه اینکه این نگاه بتونه همهی سختیها رو محو کنه، سختیها هستن، اما میفهمی که داری توی این سختیها رشد میکنی... دلم برای این ورژن خودم تنگ شده بود... سلام رفیق قدیمی :)
* وقتی به زندان کسی خو کرده باشی
بال و پرت روز رهایی درد دارد ...
#مجتبی_شریف
بچه رو میبریم دندون پزشکی توقع داریم با چهارتا کتاب خوندن و فیلم دیدن، دیگه نترسه و گریه نکنه، بعد خودم الان که منتظرم دندونم بی حس بشه، دستام می لرزه ، تازه الان پیشرفت کردم، دفعه قبلی از استرس خیس عرق شده بودم و تپش قلب گرفته بودم...
یه نفر از بستگان نزدیک ما، یه اخلاقای خاصی داره، بخوام خلاصه بگم اینطوریه که حریم آدمها رو کاملا نادیده میگیره، توقعات آزاردهنده داره از بقیه، و به روشهای مختلف خواستههاش رو به بقیه تحمیل میکنه، و روش برخورد اکثر اطرافیان باهاش چطوریه؟ کوتاه اومدن! تنها کسی که مدام داره باهاش کلنجار میره تا حد و مرزش رو باهاش مشخص کنه منم، و البته خب من از لحاظ جغرافیایی بهش نزدیکترینم. و به خاطر همین روشی که من توی ارتباط باهاش دارم، سالی یکی دو بار با من قطع رابطه میکنه بعد دوباره خودش برمیگرده، امشب با خواهرم در مورد این بنده خدا صحبت میکردم، بهش گفتم شما با کوتاه اومدنهاتون دارید به منم ظلم میکنید ، چون همهی بار تعیین حدود رو روی دوش من انداختید، خواهرم میگفت ما فداکاری میکنیم و ترجیح میدیم خودمون اذیت بشیم و برنجیم تا اینکه اونو برنجونیم ... از سر شب ذهنم درگیر حرفاشه. از طرفی به خاطر همون مسأله نزدیک بودن به من و دور بودن از دیگران، کاری که بقیه دارن میکنن برای من ممکن نیست، چون اینطوری همه زندگیم وقف اون فداکاری میشه، از طرف دیگه، حتی اگه مثل بقیه فقط سالی چهار پنج بار میدیدمش بازم حاضر نبودم اینطوری جلوش کوتاه بیام تا بهم ظلم کنه... واقعا تعریف آدم خوب بودن اینه ؟ اینکه به آدمی که به وضوح داره جفتپا میپره وسط زندگیت بفرما بزنی؟!
+
آه پیمانه ای دگر که هنوز
می گدازد ز تشنگی جگرم
چه شرابی تو ؟ وه چه شورانگیز
سرکشیدم تو را و تشنه ترم
#سایه
اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَکْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ وَ یَا خَیْرَ شَهْرٍ فِی الْأَیَّامِ وَ السَّاعَاتِ
بدرود اى گرامى ترین اوقاتى که ما را مصاحب و یار بودى، اى بهترین ماه در همه روزها و ساعتها
+ خدانگهدار ماه عزیزی که نمیدونم عمرم به دیدن دوباره ی تو کفاف میده یا نه ...
*دیگران را عید اگر فرداست مارا این دمست
روزه داران ماه نو بینند و ما ابروی دوست
#سعدی
+ عیدتون مبارک ...